خاطرات همکاران علوم پزشکی از انقلاب ۵۷

۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۲:۲۵ کد : ۱۵۰۲۵ اخبار اصلی
تعداد بازدید:۱۹۶۴
جمعی از همکاران دانشگاه علوم پزشکی اراک از آغاز به کار خود، همزمان با تحولات انقلاب سال ۵۷ می گویند.
خاطرات همکاران علوم پزشکی از انقلاب ۵۷

به گزارش وب دا مرکزی، محسن ابدال گفت: بهترین خاطره از انقلاب، پیروزی آن و شنیدن خبر پیروزی انقلاب از رادیو بود.

وی افزود: پیروزی انقلاب، جزء بهترین و خوش ترین خاطره هاست، اما به واسطه شغلی که داشتیم متاسفانه این خاطره همراه با تلخی هایی هم بود و آن هم زخمی و شهید شدن افراد بیگناهی که در مبارزه با رژیم ظلم و ستم به پا خواسته بودند و خواهان برقراری عدالت و براندازی این حجم از استبداد بودند.

وی یادآور شد: در آن زمان با سازمان منطقه بهداری تهران همکاری می کردم و به یاد دارم که تظاهرات مردمی را مرحوم آیت الله میرجعفری هدایت می‌کردند؛ طبیعتاً پدران و پدربزرگان نسل جوان تر بیشتر در جریان این به راه افتادن دریای خون و البته به ثمر نشستن این حجم از رشادت ها هستند و از نزدیک با گوشت و پوست و خون خود آن را لمس کرده اند.

دکتر مجتبی فراهانی نیز از آن دوران برایمان می گوید.

دکتر فراهانی آن زمان را اینطور توصیف کرد: درست به خاطر دارم که زمان پیروزی انقلاب کلاس سوم ابتدایی بودم و برف زیادی باریده بود، در روستاها تظاهرات زیادی با وجود این همه برف وجود داشت، اما تظاهرات سرکوب می شدند، ولی برای رسیدن به هدف واحد که همان پیروزی انقلاب بود همه با هم متحد بودند و تمامی هدف ما این بود که شاه باید برود، بعد از پیروزی انقلاب یکی از اولین شهدا در اراک از روستاهای منطقه ما (فراهان) به نام صفرعلی دستجانی که حدود ۳۶ الی ۳۷ ساله بود که ایشان را کاملا به یاد دارم.

وی تاکید کرد: در پیروزی انقلاب و بعد از آن در جنگ تحمیلی، تمامی ملت ایران  اعم از سیاه و سفید، عرب و عجم، مسلمان، یهودی، مسیحی و هر شخصی با هر قوم و دینی با یکدیگر همصدا و همکلام بودند و این رمز پیروزی با دستان خالی بر دشمن تا دندان مسلح شد، خوشبختانه زیر سایه رهبر معظم انقلاب اسلامی این همصدایی و همگرایی مردم همچنان تداوم داشته و آرزو می کنیم تا سال های سال نیز همچنان ادامه داشته باشد تا ما و فرزندان ما شاهد پیشرفت های روزافزون این انقلاب باشند.

آقای صالحی دیگر همکارمان نیز از فرار از دست نیروهای ساواک می گوید.

وی گفت: به هنگام پیروزی انقلاب به یاد دارم که در درمانگاه ابن ‌سینا شاغل بودم و مرتباً علیه رژیم ظلم و ستم در تظاهرات بودیم در آن درمانگاه نیروهای نفوذی و ساواک مرتباً گزارش ما را می دادند و دائماً نیروهای ساواک در کمین بودند، اما هدف ما این بود که عکس های شاه را پایین بکشیم و انقلاب پیروز شود که به یاری خدا و رهبری امام خمینی(ره) این اتفاق خوشایند رخ داد.

در آن زمان سختی های زیادی برای پیروزی انقلاب متحمل شدیم، کتک ها، درگیری‌ها و کلی گاز اشک آور و... و با نبرد در چندین جبهه علیه حزب توده، مجاهدین خلق و چریک ها اما بعد از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی سه روز از جنگ گذشته بود که به جبهه به صورت داوطلبانه اعزام شدم و به یاد دارم که خانواده‌ام نیز برای دفاع از وطن دوری مرا تحمل کردند، اما زمانی که از جنگ بازگشتم دختر کوچکم که نوزاد بود برای خودش خانمی شده بود و همسر بنده این مدت را با سختی بسیار تحمل سپری کرده بود.

و در آخر نیز باید گفت با گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و جدال راهبردی و مبارزه بی امان و مستمر ملت با بصیرت ایران اسلامی با نظام سلطه و استکبار و در رأس آن شیطان بزرگ، رژیم تروریستی و ضد بشری امریکا، قرائن و شواهد و اعترافات نظریه‌پردازان غربی با صراحت می‌توان گفت پیروز این میدان بزرگ ملت مصمم، مستحکم، مومن، انقلابی، فداکار و وفادار ایران بوده است به گونه‌ای که انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی همچنان در عرصه های مختلف پیروز و پیشرفت قابل ستایشی داشته است.


( ۷ )

نظر شما :