تاریخچه پیوند اعضا

تعداد بازدید:۲۲۲۶۴
تاریخچه پیوند اعضا

پیوند موفق انسان به انسان سابقه‌ای نسبتاً طولانی در زمینه مهارت‌های کاربردی دارد که این مهارت‌ها مدت‌ها پیش از تشخیص لزوم مراقبت‌های بعد از پیوند کشف شده‌اند. پس زدن و عوارض جانبی راه‌های جلوگیری از پس زدن عضو (به خصوص عفونت و نفروپاتی) همیشه مشکلاتی مهم بوده‌اند و احتمالاً خواهند بود.

چندین گزارش ساختگی پیوند قبل از این که پیشرفت و درک علمی لازم برای این کار در شرایط واقعی وجود داشته باشد, ارائه شده است. طبق یکی از این گزارش‌ها، یک پزشک چینی به نام "پی ین چیائو"  قلب یک مرد که دارای روح قوی اما اراده ضعیفی بود را با قلب مردی با روح ضعیف اما اراده قوی عوض کرد تا باعث ایجاد تعادل در هر دو نفر شود. گزارش کاتولیک‌های روم از قدیس‌های قرن سوم، "دامیان" و "کاسماس" حاکی از این است که  پای یک خادم کلیسا را که دچار قانقاریا شده بود را به  یک برده حبشی که تازه جانش را از دست داده بودبود پیوند زده‌اند. بسیاری از گزارش‌ها حاکی از این هستند که قدیس‌ها پیوند عضو را در قرن چهارم یعنی ده‌ها سال بعد از مرگشان! انجام داده‌اند. همچنین برخی از گزارش‌ها از این موضوع خبر می‌دهند که آنها فقط به جراح مورد نظر آموزش می‌داده‌اند. به نظر می‌رسد اولین جراحی پیوند، پیوند پوست بوده است. اولین گزارش معتبر از یک جراح هندی به نام "سوشروتا" در قرن دوم قبل از میلاد حاکی از این است که او با استفاده از اتوگرافت، پوست بینی یک بیمار را ترمیم کند. اما تاریخ ثبت نکرده که آیا این عمل، موفقیت آمیز بوده یا اینکه شکست خورده است. قرن‌ها بعد جراح ایتالیایی، گاسپار تاگلیاکوزی یک پیوند اتوگرافت پوست را به شکل موفقیت آمیز به انجام رساند. او همچنین در پیوندهای دیگری سعی کرد این کار را به صورت آلوگرافت انجام دهد که در تمام موارد با شکست مواجه شد و اولین موارد از رد پیوند را قرن‌ها قبل از اینکه مکانیزم پیوند به درستی درک شود، در تاریخ به ثبت رساند و کار خود را به "تلاش و قدرت فردی" نسبت داد. برای اولین بار عمل موفق پیوند آلوگرافت قرنیه در سال ۱۸۳۷ روی یک آهو انجام شد. پس از آن ادوارد زیرم در سال ۱۹۰۵ در یک کلینیک تخصصی چشم در جمهوری چک اولین عمل موفقیت آمیز پیوند قرنیه را روی انسان به انجام رساند.

همچنین اولین پیوند به معنای امروزی یعنی همان ایمپلنت بافت عضو برای ترمیم عملکرد آن، پیوند تیروئید بود که در سال ۱۸۸۳ انجام شد. این کار توسط جراح سوئیسی، تئودور کوچر انجام شد که بعدها جایزه نوبل را از آن خود کرد. در دهه‌های پیشین کوچر به اندازه‌ای در برداشتن بافت تیروئید در موارد گواتر تبحر یافته بود که می‌توانست این کار را بدون این که منجر به فوت بیمار شود، انجام دهد (کوچر برای پیشگیری از ابتلای مجدد بیمار به گواتر، اقدام به برداشت کل ارگان می‌کرد). در سال ۱۸۸۳ جراح متوجه شد که حذف کامل ارگان منجر به مجموعه‌ای از علائم خاص می‌شود که امروزه می‌دانیم فقدان هورمون تیروئید است. کوچر این علائم را با پیوند بافت تیروئید به این بیماران از بین برد و با این کار اولین عمل پیوند عضو در تاریخ رقم خورد. چند سال بعد، کوچر و دیگر جراحان برای درمان کمبود تیروئید که خود به خود ظاهر شده بود، بدون برداشت عضو قبلی, پیوند تیروئید را انجام دادند و این گونه پیوند تیروئید به عنوان یک مدل، تبدیل به یک استراتژی درمانی جدید به نام پیوند عضو شد. پس از تیروئید، پیوند عضوهای دیگر از در دهه‌های حدود سال ۱۹۰۰ انجام شدند. برخی از این پیوندها برای اهداف پژوهشی بر روی حیوانات انجام شدند که طی آن برداشت و پیوند عضو به عنوان یک استراتژی موفق در بررسی عملکرد هریک از اعضای بدن شناخته شد.

در سال ۱۹۰۹ جایزه نوبل به خاطر کشف عملکرد غده تیروئید به کوچر اهدا شد. در همان زمان پیوند اعضای انسان جهت درمان بیماری‌ها انجام می‌شد و غده تیروئید تبدیل به مدل موفقی برای پیوند غدد فوق کلیوی، غده پارا تیروئید، پانکراس، تخمدان، بیضه و کلیه شده بود. در سال ۱۹۰۰ این ایده که می توان با جایگزین کردن یک عضو از کار افتاده از طریق پیوند به درمان موفقی دست یافت، مورد پذیرش عموم قرار گرفت و در دهه ۱۹۰۰ میلادی جراح فرانسوی، الکسیس کارل و چارلز گاتری با انجام پیوند عروق، در روش جراحی پیوند پیشگام شدند. جراحی ماهرانه آناستوموز و تکنیک‌های جدید بخیه زدن، زمینه را برای پیوندهای بعدی مهیا کرد و سبب شد که کارل جایزه نوبل سال ۱۹۱۲ در فیزیولوژی یا پزشکی را به دست آورد. از سال ۱۹۰۲ کارل عمل پیوند را به طور آزمایشی بر روی سگ‌ها انجام می‌داد. او با انجام عمل‌های جراحی موفق برداشت کلیه‌ها، قلب و طحال یکی از اولین افرادی بود که با مشکل پس زدن عضو مواجه شد. مشکلی که سال‌ها پابرجا ماند. کشف ایمنی پیوند توسط جراح آلمانی "گئورگ شون"، راهبردهای مختلف تطبیق دهنده و گیرنده عضو و استفاده از عوامل مختلف برای از کار انداختن سیستم ایمنی بدن اثر قابل ملاحظه‌ای بر پیشرفت پیوند نگذاشت به طوری که پیوند عضو پس از جنگ جهانی اول تقریباً به طور کامل رها شد.

کوچر-برنده جایزه نوبل ۱۹۰۹ 

 در طول جنگ جهانی اول، به ویژه با کار هارولد گیلیز در آلدرشات گام‌های بزرگی در زمینه پیوند پوست برداشته شد. از پیشرفت‌هایی که توسط هارولد ایجاد شده می‌توان به پیوند ساقه اشاره کرد که باعث می‌شود اتصال گوشت از زمانی که از بدن اهداکننده خارج می‌شود تا زمانی که جریان خون جدیدی ایجاد می‌کند، حفظ شود. دستیار گیلیز یعنی آرچی بالد مک ایندو در جنگ جهانی دوم به عنوان جراح ترمیمی حضور یافت و به این ترتیب در سال ۱۹۶۲ اولین جراحی موفق برای پیوند یک عضو قطع شده و بازگرداندن (محدود) عملکرد و عصب آن عضو انجام شد. همچنین اولین پیوند از اهداکننده مرگ مغزی توسط جراح اوکراینی یوری وارانی در دهه ۱۹۳۰ به انجام رسید که پس زدن عضو منجر به شکست این عمل شد. جوزف موری و جی. هارتول هریسون، در سال ۱۹۵۴ نخستین پیوند موفق یعنی پیوند کلیه بین دوقلوهای همسان را به انجام رساندند. دلیل موفقیت این پیوند چیزی نبود جز اینکه در دوقلوهایی که از نظر ژنتیکی یکسان هستند، نیاز به هیچ گونه جلوگیری از عملکرد سیستم ایمنی بدن وجود ندارد. در اواخر دهه ۱۹۴۰، پیتر مداوار که عضوی از موسسه ملی تحقیقات پزشکی بود، مفهوم پس زدن را روشن‌تر کرد. مداوار با شناسایی واکنش سیستم دفاعی بدن در سال ۱۹۵۱ پیشنهاد کرد که برای مواجهه با این رویداد می‌توان از داروهای سرکوبگر سیستم ایمنی استفاده کرد. در آن زمان، کورتیزون به تازگی کشف شده بود و آزاتیوپرین که نقش مؤثرتری در این کار دارد در سال ۱۹۵۹ شناخته شد اما اینها کافی نبود. سرانجام در سال ۱۹۷۰ سیکلوسپورین به عنوان یک سرکوب کننده سیستم ایمنی که به قدر کافی قدرتمند است برای جراحی پیوند شناخته شد. 

[جیمز هاردی - از پیشتازان پیوند ریه]

جیمز هاردی- از پیشگامان عرصه پیوند ریه 

 

موفقیت دکتر موری در پیوند کلیه، زمینه را برای تلاش جهت پیوند موفق دیگر اعضای بدن آماده کرد تا اینکه در ژوئن سال ۱۹۶۳ میلادی جیمز هاردی در می‌سی‌سی‌پی موفق به پیوند ریه از یک فرد مرگ مغزی به یک فرد مبتلا به سرطان ریه شد اما بیمار پس از هجده روز به دلیل نارسایی کلیه جان باخت. در همان سال، توماس استارزل در دنور برای انجام موفق پیوند کبد تلاش کرد اما این کار تا سال ۱۹۶۷ موفقیت آمیز نبود.

در این میان قلب جایگاه ویژه‌ای برای جراحان پیوند داشت. اما ورای مسئله پس زدن، از آنجایی که قلب چند دقیقه پس از مرگ افت می‌کند، هر گونه جراحی قلب باید با سرعت زیادی انجام می‌شد. همچنین این کار نیازمند بهبود دستگاه قلبی-ریوی بود. جیمز هاردی، پیشگام پیوند ریه، در سال ۱۹۶۴ اقدام به انجام عمل پیوند قلب کرد اما با نارسایی زودرس قلب گیرنده عضو، از قلب یک شامپانزه استفاده کرد که این کار هم به سرعت با شکست مواجه شد. در این زمینه، اولین موفقیت در تاریخ ۳ دسامبر ۱۹۶۷، توسط کریستین برنارد در کیپ تاون آفریقای جنوبی به دست آمد. در همان زمان گیرنده عضوی به نام لوئیس واشکانسکی، هجده روز زنده ماند اما اثر ناخوشایندی را در ذهن بسیاری از مردم بر جای گذاشت. در این هنگام، با جلب شدن توجه رسانه‌ها به این موضوع, موجی از خبرهای پیوند قلب ایجاد شد. از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۶۹ بیش از صد عمل پیوند انجام شد، اما تقریباً همه بیماران ظرف مدت شصت روز درگذشتند. در این میان فقط دومین بیمار برنارد یعنی فیلیپ بلیبرگ ۱۹ ماه به زندگی خود ادامه داد.

در حقیقت، این ظهور سیکلوسپورین بود که پیوند را از یک عمل جراحی پژوهشی به یک درمان نجات بخش تغییر داد. در سال ۱۹۶۸ دنتون کولی که در عرصه جراحی، پیشگام بود، هفده پیوند، از جمله اولین پیوند قلب و ریه را انجام داد اما چهارده نفر از بیماران او ظرف شش ماه جان باختند. در سال ۱۹۸۴ دو سوم از بیماران پیوند قلب پنج سال و یا حتی بیش از آن زنده ماندند. با رایج شدن عمل پیوند عضو، که محدود به اهداکنندگان بود، جراحان وارد عرصه‌های پرمخاطره‌تری از جمله پیوند همزمان چند عضو انسان و پژوهش‌های انجام پیوند کل بدن، بر روی حیوانات شدند. سرانجام در ۹ مارس سال ۱۹۸۱، اولین پیوند موفق قلب و ریه در بیمارستان دانشگاه استنفورد انجام شد و پس از آن رئیس تیم جراحان, بروس ریتز، سیکلوسپورین-A را برای مراقبت‌های بعدی بیمار تجویز کرد.

هرچه که میزان موفقیت  عمل‌های پیوند و سرکوب سیستم ایمنی مدرن، این شیوه درمانی را رایج‌تر می‌کرد، نیاز به اعضای قابل پیوند اهمیت بیشتری می‌یافت. در این زمان، پیوند از اهدا کنندگان زنده، به ویژه بستگان، به طور فزاینده‌ای متداول شد. علاوه بر این، تحقیقات مستقلی بر روی پیوند سلول‌های حیوانی یا اعضای تراریخته (ترانس ژنیک) انجام شد. اگرچه این پیوندها هنوز بر روی انسان انجام نمی‌شود، مطالعات بالینی شامل استفاده از انواع سلول‌های خاص و با نتایج امیدوارکننده‌ای مانند استفاده از جزایر لانگرهانس خوک برای درمان دیابت نوع اول انجام شده است. با این حال، هنوز هم مشکلات بسیاری در این زمینه وجود دارد که این مشکلات باید قبل از تأییدشدن به عنوان گزینه‌های مناسب بیماران نیازمند پیوند، حل شود.

اخیراً محققان به استفاده از وسیله ای برای کاهش بار کلی سرکوبگر سیستم ایمنی روی آورده‌اند. روش‌های معمول این کار شامل پرهیز از مصرف استروئیدها، کاهش قرار گرفتن در معرض مهارکننده‌های کلسینورین و وسایل دیگری شامل داروهای جداسازی از ونتیلاتور است که بسته به شرایط بیمار از آنها استفاده می‌شود. در حالی که نتایج کوتاه مدت، امیدوارکننده به نظر می‌رسد، عوارض طولانی مدت هنوز ناشناخته است، و به طور کلی، کاهش سرکوب سیستم ایمنی باعث افزایش خطر پس زدن و کاهش خطر ابتلا به عفونت می‌شود. 

داروهای جدید بسیاری هم اکنون در حال تولید برای پیوند هستند. همچنین طب ترمیمی که یکی از رشته‌های نوظهور پزشکی است نوید حل مشکل پس زدن عضو پیوندی را توسط رشد مجدد عضو در آزمایشگاه، با استفاده از سلول‌های خود بیماران (سلول‌های بنیادی، سلول‌های سالم و یا سلول‌های گرفته شده از اهداکننده) است.

 

پیوندهای موفق در تاریخ

۱۹۰۵: اولین پیوند موفق قرنیه توسط ادوارد زرم (جمهوری چک)

۱۹۵۰ : اولین پیوند موفق کلیه توسط دکتر ریچارد اچ. لاولر (شیکاگو، ایالات متحده آمریکا)

۱۹۶۶: اولین پیوند موفق پانکراس توسط ریچارد لیله هی و ویلیام کلی (مینسوتا، ایالات متحده آمریکا)

۱۹۶۷: اولین پیوند موفق کبد توسط توماس استارزل (دنور، ایالات متحده آمریکا)

۱۹۶۷: اولین پیوند موفق قلب توسط کریستین برنارد (کیپ تاون، آفریقای جنوبی)

۱۹۸۱: اولین پیوند همزمان موفق قلب و ریه توسط بروس ریتز (استنفورد، ایالات متحده آمریکا)

۱۹۸۳: اولین پیوند موفق ریه توسط ژوئل کوپر (تورنتو، کانادا)

۱۹۸۴: اولین پیوند همزمان موفق قلب و کبد توسط توماس استارزل و هنری  بنسون (پیتسبورگ، ایالات متحده آمریکا)

۱۹۸۶: اولین پیوند همزمان موفق دو ریه توسط ژوئل کوپر (تورنتو، کانادا)

۱۹۹۵: اولین نفرکتومی موفق به روش لاپاروسکوپی از اهداکننده زنده توسط لوید رتنر و لوئیس کاوسی (بالتیمور، ایالات متحده آمریکا)

۱۹۹۷: اولین پیوند موفق آلوژنیک عروقی مفصل زانوی زنده و پرفیوژ شده انسان توسط گانتر او. هافمن

۱۹۹۸: اولین پیوند موفق قسمتی از پانکراس از اهداکننده زنده توسط دیوید ساترلند (مینسوتا، ایالات متحده آمریکا)

۱۹۹۸: اولین پیوند موفق دست توسط دکتر ژان میشل دوبرنارد (لیون فرانسه)

۱۹۹۹: اولین پیوند موفق بافت مثانه توسط آنتونی آتالا (بیمارستان کودکان بوستون، ایالات متحده آمریکا)

۲۰۰۵: اولین پیوند موفق تخمدان توسط دکتر پی ان مهاترا (بیمارستان وادیه بمبئی، هند)

۲۰۰۵: اولین پیوند موفق قسمتی از صورت (فرانسه)

۲۰۰۶: اولین پیوند موفق فک که طی آن فک اهداکننده با مغز استخوان بیمار تطبیق داده می‌شد توسط اریک ام جندن (بیمارستان مونت سینای، نیویورک)

۲۰۰۶:  اولین پیوند موفق آلت تناسلی انسان (گوانگژو، چین) (که بعد از ۱۵ روز به دلیل پس زدن روانی همسر گیرنده ۴۴ ساله به حالت اول برگردانده شد)

۲۰۰۸: اولین پیوند موفق کامل دو بازو توسط ادگار بیمر، کریستوف هنکه و مانفرد اشتانگل (دانشگاه فنی مونیخ، آلمان)

۲۰۰۸: تولد اولین نوزاد از تخمدان پیوند شده توسط جیمز رندرسون

۲۰۰۸: اولین پیوند نای انسان با استفاده از سلول های بنیادی خود بیمار، توسط پائولو ماکیارینی (بارسلونا، اسپانیا)

۲۰۰۸: اولین پیوند ٪۸۰ از صورت، (از جمله دهان، بینی، گونه ها، و پلک) توسط ماریا سیمینو (کلیولند، ایالات متحده آمریکا)

۲۰۱۰: اولین پیوند کامل صورت توسط دکتر جون پیر بارت و همکارانش (۲۶ ژوئن ۲۰۱۰ ، بارسلونا، اسپانیا)

۲۰۱۱: اولین پیوند دو پا، توسط دکتر کاوادس و همکارانش (والنسیا بیمارستان لافه، اسپانیا)

 

تاریخچه پیوند کبد

در طول تاریخ، کبد به عنوان یک عضو ویژه یا یک عضو زندگی بخش شناخته می شده است (کلمه "لیور" در انگلیسی و " لبر" در  آلمانی، مشتق شده از فعل زندگی است).

پیوند کبد برای اولین بار توسط ولچ در سال ۱۹۵۵ در آلبانی و کانن در سال ۱۹۵۶ درکالیفرنیا بر روی سگ‌ها انجام شد. اولین پیوند کبد انسان در سال ۱۹۶۳ توسط یک تیم جراحی به سرپرستی دکتر توماس استارزل در در ایالت کلرادو، شهر دنورآمریکا انجام شد. طی این عمل، کبد کودکی که دچار تومور مغزی شده بود به کودکی سه ساله که دچار انسداد مجرای صفراوی شده بود و از نظر فیزیولوژیک شرایط بسیار بدی داشت، پیوند شد. گیرنده در حین عمل با مشکل انعقاد خون و هموستاز روبرو شد و تنها پنج ساعت پس از پیوند زنده ماند. دومین پیوند کبد انسان پنجم می سال ۱۹۶۳ موفق‌تر از پیوند قبلی انجام شد، هرچند بیمار ۲۲ روز بعد از عمل به علت آمبولی ریوی اما با یک کبد طبیعی درگذشت. در سال‌های بعد، دکتر استارزل چندین پیوند دیگر نیز انجام داد تا اینکه در سال ۱۹۶۷ اولین موفقیت کوتاه مدت در این زمینه به دست آمد و بیمار تا یک سال پس از پیوند زنده ماند.

با وجود پیشرفت در زمینه تکنیک‌های جراحی، پیوند کبد در دهه ۱۹۷۰ با احتمال ٪۲۵ زنده ماندن به مدت یک سال به صورت آزمایشی انجام می‌شد. معرفی سیکلوسپورین توسط "سر روی کلین"، تأثیر قابل توجهی بر نتایج درمان بیماران گذاشت تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ پیوند کبد به عنوان یک روش درمان بالینی استاندارد چه برای بزرگسالان و چه برای کودکانی که شرایط مناسب پیوند را دارند، به رسمیت شناخته شد. پیشرفت بعدی در زمینه بهبود حفاظت از کبد با معرفی محلول دانشگاه ویسکانسین یعنی ویازپان (Viaspan) در سال  ۱۹۸۷ رخ داد تا زمان نگهداری کبد با قرار گرفتن در محلول کالینز دو تا سه برابر شود. امروزه، پیوند کبد در بیش از صد مرکز پیوند در ایالات متحده آمریکا و همچنین مراکز متعددی در اروپا و دیگر نقاط جهان انجام می‌شود. حالا احتمال زنده ماندن بیماران تا یک سال حدود ٪۸۰ تا ٪۸۵ است و نتایج درمان بیماران همچنان رو به بهبود است. این در حالی است که پیوند کبد، روشی بسیار مؤثر اما همراه با عوارض بسیار است.با این حال، تعداد کبدهای مناسب پیوند از افراد مرگ مغزی به مراتب کمتر از تعداد دریافت کنندگان بالقوه است، واقعیتی که می تواند موجب پیشرفت پیوند قسمتی از کبد از فرد زنده شود.

 

اولین پیوند ریه که در سال ۱۹۶۳ توسط جیمز هاردی انجام شد.

 

تاریخچه پیوند ریه

دکتر جیمز هاردی و دکتر واتس وب اولین پیوند ریه انسان را در مرکز پزشکی دانشگاه می‌سی‌سی‌پی در سال ۱۹۶۳ انجام دادند. در این عمل، بیمار یک مرد ۵۸ ساله مبتلا به آمفیزم حاد و سرطان ریه بود و ۱۸ روز بعد از پیوند درگذشت.

در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی تلاش‌های بسیاری جهت پیوند ریه انسان انجام گرفت که همه آنها با شکست مواجه شد تا اینکه دوران مدرن پیوند ریه از سال ۱۹۸۳ آغاز شد. در این سال دکتر ژوئل کوپر و همکارانش در دانشگاه تورنتو موفق به پیوند ریه دو بیمار مبتلا به فیبروز ریوی ایدیوپاتیک شدند. موفقیت دکتر کوپر و تیم او درک بهتری از چگونگی حفاظت از آناستوموز برونش آسیب پذیر (مسیر ارتباطی برونش) برای آنها ایجاد کرد. 

این تیم همچنین در زمینه استفاده از تکنیک‌های جراحی جدید و کمک به تکامل فرآیند پیوند ریه نیز پیشگام شد.

پس از طی شدن دوران تلاش‌های اولیه پیوند، توسعه بیشتر تکنیک‌های جراحی و داروهای جدید به طور فزاینده‌ای نتایج درمانی موفقی را برای بیماران پیوند شده، رقم زد و معرفی داروهایی مانند سیکلوسپورین و تاکرولیموس خطر پس زدن عضو را به شدت کاهش داد. همچنین مواد ضد میکروبی مانند گانسیکلوویر و والگانسیکوویر به طور موثری به درمان و یا جلوگیری از عفونت کمک کردند. پزشکان درک بهتری از چگونگی مقابله با عوارضی مانند اختلال عملکرد بافت پیوندی اهداکننده و پس زدن ناگهانی عضو پیدا کردند. بهبود مدیریت اهداکننده، گسترش معیارهای اهدا و بهبود روش‌های نگهداری نیز نقش مهمی در موفقیت روزافزون پیوند ریه ایفا کردند. 

امروزه، پیوند ریه گزینه درمانی کاملاً پذیرفته شده‌ای برای تعداد فزاینده‌ای از بیماری‌های حاد ریوی است، توسعه داروهای جدید پیوند منجر به پیشبرد علم پیوند می‌شود و بارقه امید را در دل هزاران نفر از مردمی که می‌توانند از این عمل زندگی‌بخش بهره‌مند شوند، به ارمغان می‌آورد. 

سرانجام اولین جراحی پیوند موفق در این زمینه یعنی پیوند همزمان قلب و ریه که توسط دکتر بروس ریتز از دانشگاه استنفورد بر روی یک زن مبتلا به بیماری ایدیوپاتیک فشار خون بالای ریوی انجام شد. 

• ۱۹۸۳: نخستین پیوند موفق بلند مدت یک ریه (تام هال) توسط ژوئل کوپر (تورنتو) 

• ۱۹۸۶: نخستین پیوند موفق بلند مدت دو ریه (ان هریسون) توسط ژوئل کوپر (تورنتو) 

• ۱۹۸۸: نخستین پیوند موفق بلند مدت دو ریه برای بیمار مبتلا به فیبروز کیستیک توسط ژوئل کوپر (تورنتو)

 

تاریخچه پیوند قلب

تاریخچه عمل جراحی قلب که تنها به ۱۰۰ سال پیش باز می‌گردد، شاهد شجاع‌ترین و استوارترین مردان و زنان نسبت به تمام تاریخ پزشکی بوده است. بسیاری از جنبه‌های عمل جراحی قلب، از جمله نوآوری‌هایی مانند دستگاه قلبی - ریوی، جراحی آنوریسم آئورت و اصلاح نقص مادرزادی قلب این تجربه مهم را برای جراحان آینده فراهم کرده است: "تحقیقات و مطالعات وسیع می‌تواند پیچیده‌ترین مشکلات را حل کند". تاریخچه و پیشرفت پیوند قلب به طور خاص پر از چالش‌هایی است که با انجام یک فاز تحقیقاتی حدوداً ۹۰ ساله بر آنها غلبه شده است. در طی این زمان کشورهای سراسر جهان از جمله ایالات متحده، روسیه، انگلستان و آفریقای جنوبی نقش گسترده‌ای را در انجام این تحقیقات ایفا کردند. از آنجایی که این روش در پیشرفت‌های پزشکی کاملا رایج است، مشارکت‌های فردی، بیهوده رها نمی‌شدند و به تجربه محققین قبلی اضافه می‌کردند. حتی نتایج تحقیقات چند گروه خاص مانند تیم تحقیقاتی دانشگاه استنفورد شایسته قدردانی ویژه‌ای بود چرا که این تیم با ادامه انجام عمل پیوند قلب به رهبری دکتر نورمن شاموی در میان یأس سایر مؤسسات نقش مؤثری را در این عرصه ایفا کردند. در واقع، عمدتاً به دلیل تعهد این تیم بود که پیوند قلب به یک گزینه درمانی استاندارد برای بیماری‌های قلبی حاد شناخته شد. در حال حاضر، تنها میزان فراهم‌آوری قلب اهداکننده‌هاست که تعداد جراحی‌های پیوند قلب در سراسر جهان را محدود می‌کند.

در دهه ۱۹۶۰ جراحان توانایی مقابله با مشکلات قلبی که تا آن زمان غیرقابل درمان بودند را به دست آوردند تا آنجا که در سال ۱۹۶۴ تیم  جراحان خانم جکسون برای اولین بار قلب یک شامپانزه را به یک مرد درحال مرگ پیوند زدند. قلب پیوندی تا یک ساعت و نیم پس از جراحی می‌تپید اما کوچکتر از آن بود که بتواند بیمار را زنده نگه دارد. این شکست به جراحان ثابت کرد که برای به دست آوردن موفقیت طولانی مدت در پیوند قلب تنها می‌توانند از قلب یک انسان برای انسانی دیگر استفاده کنند.

اولین پیوند قلب (۱۹۶۷): در ۳ دسامبر سال ۱۹۶۷، یک جراح اهل آفریقای جنوبی به نام کریستین برنارد اولین پیوند موفق قلب را بر روی یک بیمار ۵۳ ساله به نام لوئیس واشکانسکی انجام داد اما، داروهای مصرفی او برای جلوگیری از عملکرد سیستم ایمنی بدن در مقابل قلب پیوندی، توانایی جسمی او  را برای مبارزه با بیماری های دیگر از بین برده بود. به همین دلیل او هجده روز بعد از عمل به دلیل التهاب هر دو ریه درگذشت.

در سال ۱۹۸۴، برای اولین بار در جهان، پیوند موفق قلب کودکان در کلمبیا بر روی یک پسر چهار ساله انجام شد و در سال ۱۹۸۹ قلب دیگری به او پیوند شد که باعث شد او تا به امروز به زندگی خود ادامه دهد. 

در دهه ۱۹۷۰، توسعه داروهای ضد پس زدن، میزان موفقیت پیوند را بیشتر کرد. دکتر برنارد به انجام عمل پیوند ادامه داد تا اینکه در اواخر دهه ۱۹۷۰ بسیاری از بیماران او تا پنج سال با قلب جدید خود به زندگی ادامه می‌دادند. تا به امروز عمل پیوند قلب همچنان با موفقیت انجام می‌شود، اما پیدا کردن اهداکننده مناسب امری بسیار دشوار است. 

 

تاریخچه پیوند کلیه

جراح فرانسوی متیو ژبولای (۱۹۱۳-۱۸۶۰) در لیون برای اولین بار کلیه یک حیوان را به انسان پیوند زد. او در سال ۱۹۰۶، پیوند کلیه چپ یک خوک را به آرنج چپ یک زن مبتلا به سندرم نفروتیک انجام داد که اولین پیوند کلیه از حیوان به انسان محسوب میشد. هرچند این کار به دلیل ترومبوز عروقی در ابتدا شکست خورد، سه سال بعد یعنی در سال ۱۹۰۹، ارنست آنگر (۱۹۳۸-۱۸۷۵) در برلین پیوند کلیه میمون به یک دختر که به علت نارسایی کلیوی در حال مرگ بود را انجام داد. پس از پیوند هیچ ادراری تولید نشد و آنگر به این نتیجه رسید که مانع بیوشیمیایی، حل نشدنی است.

 


اولین پیوند موفق کلیه انسان به انسان که در آن گیرنده و اهداکننده عضو، دوقلو بودند.

 

سال ۱۹۳۶ : اولین پیوندهای انسانی 

"ورونی یو یو"  در اوکراین بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۹ شش پیوند کلیه انسان به انسان را انجام داد (در آن زمان کلیه به ران پیوند زده می‌شد) . اولین پیوند موفق کلیه انسان در سال ۱۹۳۳ توسط ورونی و همیلتون در سال ۱۹۸۴ انجام شد. گیرنده یک زن ۲۶ ساله بود که پس از خوردن کلرید جیوه برای اقدام به خودکشی به خاطر نارسایی شدید کلیه (کمای اورمیک) بستری شد. ورونی کلیه را از بدن یک مرد ۶۰ ساله که به علت شکستگی قاعده جمجمه مرده بود، ۶ ساعت پس از مرگ، برداشت و از آنجایی که کلیه از گروه خونی ناسازگار B به O پیوند زنده شده بود، گیرنده بدون دفع ادرار ۴۸ ساعت بعد فوت کرد اما در کالبد شکافی ۲ روز بعد، انسدادی در عروق دیده نشد. همچنین در هیچ یک از شش پیوند او، کلیه‌ها هیچ عملکرد قابل توجهی نداشتند.

طبق گزارشاتی که از گروث در سال ۱۹۷۲ و هیوم و مریل در سال ۱۹۳۵ در دست است، تلاش‌های پراکنده بیشتری در زمینه پیوند کلیه انسان به انسان طی ۱۵ سال بعد بدون توجه به راهکاری مؤثر برای سرکوب سیستم ایمنی انجام شده است.

 

سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۳ : اولین پیوند موفق کلیه 

به سختی می‌توان نام یک جراح خاص را به عنوان انجام‌دهنده نخستین پیوند موفق کلیه بیان کرد. در واقع این افتخار متعلق به  سه پیشگام این عرصه در سال ۱۹۴۵ است، چارلز هافنگل (جراح ارشد) در بیمارستان "پیتر بنت بریگهام" در بوستون، ارنست لندشتاینر (رزیدنت اصلی اورولوژی) و دیوید هیوم (۱۹۱۷-۱۹۷۳، رزیدنت دستیار جراح). ضمن این که لندشتاینر پسر کارل لندشتاینر برنده جایزه نوبل بود که روش مدرن طبقه‌بندی گروه‌های خونی را ابداع کرده بود.

از آنجایی که در آن زمان هنوز امکان دیالیز فراهم نبود، آنها تصمیم گرفتند برای نجات جان بیمار، با برداشت کلیه از یک بیمار مسن که حین عمل جراحی فوت کرده بود، پیوند کلیه را انجام دهند. آنها یک زن ۲۹ ساله با نارسایی حاد کلیه را به اتاق درمان در انتهای سالن منتقل کردند و با استفاده از دو لامپ قابل انعطاف برای نور، کلیه اهداکننده را به عروق آرنج زن متصل کردند به طوری که کلیه بیرون از پوست باقی ماند. پس از آن کلیه را با یک کیسه پلاستیکی پوشاندند و مشاهده کردند که ادرار بیمار به داخل ظرف تعبیه شده، ریخته می‌شود. این پیوند ابتدایی، تنها چهار روز به طول انجامید که طی آن عملکرد کلیه‌های بیمار بهبود یافت و از مرگ نجات پیدا کرد. این عمل، احتمالاً اولین پیوند از اهداکننده مرگ مغزی در خارج شکم بود که تا حدی موفق محسوب می‌شد.

 

دیوید هیوم ( ۱۹۱۷-۱۹۷۳) – بوستون 

۵ سال بعد در سال ۱۹۵۰، اولین پیوند موفقیت‌آمیز داخل شکمی کلیه بر روی فردی با بیماری مزمن کلیه انجام شد. این پیوند در ۱۷ ژوئن توسط ریچارد لاولر (۱۹۸۲-۱۸۹۵) در شیکاگو انجام شد. وی کلیه فردی با بیماری سیروز را که در اثر بیماری کبدی فوت شده بود از بدن وی خارج کرد و آن را در بدن بیماری ۴۴ ساله به نام روث تاکر قرار داد که به بیماری کلیوی پلی کیستیک مبتلا بود (همزمان یکی از کلیه‌ها را خارج کرد) (لاولر - ۱۹۵۰). این جراحی در بیمارستان "لیتل کامپنی آو مری" واقع در شیکاگو انجام شد. لاولر در مصاحبه‌ای پس از جراحی در مورد فرد اهدا کننده چنین گفت: "اهداکننده به اندازه کافی مناسب نبود ولی بهترین موردی بود که ما پیدا کردیم".

 

ریچارد لاولر(۱۸۹۶-۱۹۸۲) – شیکاگو 

در کمال تعجب همگان، این کلیه حدود ۵۳ روز در بدن بیمار کار کرد. پس از ۱۰ ماه چروکیده شده، تغییر رنگ داده و پس زده شد، بنابراین آن را از بدن بیمار خارج کردند. بیمار به مدت ۵ سال بعد هم زنده ماند. لاولر ضمن تحمل این رسوایی و گاهی اوقات انتقادات شدید همکاران خود، هرگز عمل پیوند دیگری انجام نداد. وی با نامه‌هایی از سوی پزشکان که درخواست آموزش از وی را داشتند و نیز بیمارانی که به دنبال خدمات او بودند محاصره شده بود. اما هرگز عمل پیوند کلیه دیگری انجام نداد و در سال ۱۹۷۹ این طور اظهار داشت که "من فقط میخواستم این کار آغاز شود". 

در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۶۰، گروهی از جراحان پیوند فرانسوی که تحت عنوان "باشگاه پیوند فرانسوی" شناخته شده بودند، به دستاوردهای مهمی رسیدند. طی یک دوره ۱۲ روزه تاریخی در ژانویه ۱۹۵۱ ، رنه کوس و  چارلز دی باست (در پاریس) ومارکو سرول (در استراسبورگ) اولین پیوند کلیه را در فرانسه انجام دادند؛ و اولین بار از شیوه پیوند کلیه فوق صفاقی استفاده کردند که این روزها رایج است و شیوه "کوس" نامیده می‌شود. جالب اینجاست که دی‌باست و سرول آلوگرافت‌های کلیوی خود را از اهداکننده محکوم به گیوتین به دست آوردند در حالیکه کوس از کلیه‌ای استفاده کرد که بنا به اهداف درمانی از بدن بیمار دیگری خارج شده بود اما در مجموع ۹ بیمار تحت عمل پیوند قرار گرفتند و همه ۹ نفر پیوند را پس زدند. وی در انتشارات معروف رنه کوس در "مم آکاد چر" (۱۹۵۱) اظهار داشت: "در مورد برخی از موارد آلوگرافت‌های کلیوی در انسان‌ها، با توجه به میزان دانش فعلی بشر، تنها روش منطقی، جایگزینی کلیه بین دوقلوهای همسان می‌باشد" که مفهوم پس زدن پیوند مربوط به ایمنی در این نقطه از تاریخ را به وضوح مشخص کرد.

در سال ۱۹۵۱، گوردون موری (۱۸۹۴-۱۹۷۶) در تورنتو، با استفاده از تکنیک هتروتوپ (موری، ۱۹۵۴) یک سری پیوند کلیه از ۴ اهدا کننده مرگ مغزی انجام داد که در آن تیم جراحی عبارت بود از پرستار ریتا اسمیت، پزشک متخصص بیهوشی استفان او لین، و رزیدنت ویلیام لافید. در این رویداد هم اهداکننده و هم گیرنده در اتاقی مشترک یعنی اتاق عمل شماره ۳  بیمارستان عمومی تورنتو، در حالی که به وسیله یک پرده از هم مجزا شده بودند تحت عمل جراحی قرار گرفتند. از بین ۳ گیرنده، با تولید ادرار و بهبود در بیوشیمی سرم، بیشترین مدت زمان زنده ماندن ۱۲ روز بود. 

در تاریخ دوم می ۱۹۵۲، چهارمین بیمار موری یک خانم ۲۶ ساله بود که ۱۸ ماه قبل تشخیص داده شده بود که به بیماری نفریت مزمن مبتلاست. بیمار همراه با از بین رفتن ورم‌ها بهبود چشمگیری از خود نشان داد، تا حدود ۲۱ سال بعد شرایط مطلوبی داشت و کلیه هرگز از بدنش خارج نشد. طبق گزارش وی به این مجله، موری تصدیق نمود که این یکی از اولین موفقیت‌های بلند مدت در زمینه پیوند کلیوی خواهد بود.

مرحله برجسته و مهم دیگری در تاریخ پیوند کلیه، دو روز قبل از کریسمس سال ۱۹۵۴ اتفاق افتاد. در بیمارستان پیتر بنت بریگهام اتفاقی رخ داد که خط مشی پیوند کلیه را تغییر داد.ریچارد هریک، فردی ۲۴ ساله با بیماری کلیوی مزمن و فشار خون شدید و گلومرولونفریت به همراه یک دوقلوی همسان به نام رونالد، به همراه پزشک خود دیوید میلر به بیمارستان بریگهام مراجعه نمود. در ۲۳ دسامبر سال ۱۹۵۴، یکی از کلیه‌های رونالد توسط اورولوژیستی به نام هارتول هریسون از بدن وی خارج و توسط جوزف موری به لگن ریچارد، برادر دوقلوی همسان او پیوند شد (موری ۱۹۵۵). شایان ذکر است که پزشک نفرولوژیست این جراحی، جان مریل نام داشت. همچنین آناستوموز عروق در ساعت ۱۱:۱۵ صبح به پایان رسید و عمل به مدت ۵ ساعت و نیم به طول انجامید. 

در پیوندی که پیش از این از مادر به فرزند در فرانسه صورت گرفته بود، تلاشی برای نگهداری ایزوگرافت انجام نشده بود؛ اگرچه علی رغم ۸۲ دقیقه ایسکمی گرم، پیوند بالافاصله کار کرد. کلیه به مدت ۸ سال کار کرد و این در حالی بود که وقتی ریچارد هریک در اثر انفاکتوس میوکارد فوت کرد، گلومرولونفریت وی عود کرده بود. به گفته مریل، گام جسورانه در بهره‌برداری از اصل هویت ژنتیکی برای کل پیوند اعضا توسط پزشک پیوند یعنی دیوید میلر از بیمارستان خدمات بهداشتی بوستون برداشته شد (مریل ۱۹۵۶). این اولین موفقیت بلند مدت در زمینه پیوند کلیوی از فرد زنده بود. بالافاصله بعد از این موفقیت در بوستون، پیشرفت در انگلستان آغاز شد. اولین پیوند از اهداکننده مرگ مغزی که البته ناموفق بود در سال ۱۹۵۵ در بیمارستان مریز استریت انگلستان انجام شد. این عمل توسط چارلز راب (۲۰۰۱-۱۹۱۳) و ویلیام جیمز وبستر ((۱۹۱۸ – ۲۰۰۸، از همر اسمیت انجام شد (جوکز،۱۹۵۷). 

در سال ۱۹۵۹، گوردون موری (تورنتو) اولین پیوند موفق را بر روی خواهر و برادری غیر دوقلو انجام داد. مجددا در سال ۱۹۵۹، جوزف موری نشان داد که از پرتوافکنی کل بدن که اثر کشندگی کمتری دارد می توان در اولین پیوند دوقلوی ناهمسان (برادرانه) در امریکا استفاده کرد (مریل،۱۹۶۰). در ژانویه سال ۱۹۶۰، اولین پیوند موفقیت آمیز کلیه بین خواهر و برادر غیر دوقلو در بیمارستان فوچ شهر سورنز فرانسه توسط تیمی به سرپرستی رنه کوس انجام شد (کوس،۱۹۶۲).

این پیشرفت همچنین در انگلستان هم صورت گرفت. در جولای سال ۱۹۵۹ اولین پیوند موفق کلیه از اهداکننده مرگ مغزی در انگلستان توسط اورولوژیستی به نام فرد پیتر رپر در شهر لیدز انجام شد. تیم جراحی شهر لیدز از سیکلوفسفامید به عنوان تضعیف‌کننده سیستم ایمنی استفاده کردند. پیوند ۸ ماه دوام آورد و پس از آن در اثر عفونت ویروسی فوت کرد. در ۳۰ اکتبر ۱۹۶۰، اولین پیوند موفقیت آمیز کلیه از فرد زنده در انگلستان بر روی دوقلوهای همسان انجام شد. مایکل وودراف (۲۰۰۱-۱۹۱۱) عمل هاروست را بر روی یک مرد سالخورده بیمار  که ۴۹ سال داشت، انجام داد، و جیمز راس آن را به گیرنده عضو، پیوند زد (وودراف، ۱۹۶۱). پس از آن بیمار در ۱۵ سپتامبر ۱۹۶۰ با بیماری کلیوی مزمن پیشرفته توسط دکتر روبرتسون از بیمارستان لیث به درمانگاه رویال اینفریمری ادین بورگ برگردانده شد. در پی این عمل‌های جراحی موفق، اهداکننده کلیه، پیشه خود را ۳ هفته بعد از عمل جراحی از سر گرفت. گیرنده عضو هم بعد از ۱۵ هفته به سرکار خود برگشت. ضمن اینکه گیرنده قبل از اینکه در اثر یک بیماری نامرتبط فوت کند، به مدت ۶ سال زندگی کرد.

 

تاریخچه پیوند بافت

دهه ۱۹۰۰- پیوند موفقیت‌آمیز استخوان، بافت نرم و قرنیه آغاز شد.
۱۹۴۹- تأسیس بانک بافت نیروی دریایی امریکا اولین امکانات ذخیره و پردازش بافت و استخوان را ارائه نمود.
دهه ۱۹۷۰- پیشرفت سریع پزشکی پیوند همراه با عواملی از جمله رشد کلی جمعیت و افزایش جمعیت سالخوردگان، موجب افزایش درخواست جهت اهدای بافت و اعضا شد.
۱۹۸۶- بیش از ۳۰۰ بانک استخوان برای جراحی موجود بود.
۱۹۹۳ - اداره کل غذا و دارو (FDA) جمعیت بافت امریکا را راه‌اندازی نمود.
۲۰۰۵- ۱۹۹۷ – قوانین دیگری از جمله ثبت نام مورد نیاز FDA کلیه تأسیسات بانک بافت و معیارهای تناسب اهدا کننده بافت اعلام شدند.

FDA، قوانین نگهداری مطلوب بافت را اجرا کرد. قوانینی که کلیه نمایندگی‌ها را ملزم ساخت که بافت‌های انسانی را ترمیم، پردازش، ذخیره، نام‌گذاری، بسته‌بندی، توزیع و غربالگری نمایند و در نتیجه باعث تضمین ایمنی بیشتر در عرصه پیوند شد.
امروزه تخمین زده شده است که سالانه بیش از یک میلیون پیوند بافت آلوگرافت انجام می‌گیرد.
آلوگرافت‌ها تقریبا در کلیه عرصه‌های جراحی مورد استفاده قرار می‌گیرند از جمله: 

ارتوپدی
جراحی مغز و اعصاب
زنان و زایمان
عمل قلب
مراقبت‌های سوختگی و بسیاری جراحی‌های دیگر. 

در طی زمان، پزشکان به منافع استفاده از بافت‌های آلوگرافت نسبت به جایگزین‌های دیگری مثل آتوگرافت‌ها و روغن‌های سنتتیک پی بردند.

 

تاریخچه سرکوب سیستم ایمنی

۱۹۶۵-۱۹۶۰ : عصر سرکوبی سیستم ایمنی 

در نوامبر سال ۱۹۶۰، اولین پیوند موفقیت‌آمیز از فرد زنده برای خواهر و برادری غیر دوقلو در انگلستان توسط هوپ ول انجام شد. تعریف "کلمه موفقیت" در این اولین پیوندهای انجام شده کار سختی بود چراکه بیمار پس از هفت هفته فوت کرد. همچنین در سال ۱۹۶۰، ویلارد گودوین در دانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس، شروع به استفاده از کورتیکواستروئیدها به عنوان یک کمک برای درمان نمود (گودوین، ۱۹۶۳). اما اینکه سرکوب سیستم ایمنی نیازمند کار بیشتری بود، بدیهی به نظر می‎‌رسید.

رویداد بزرگ بعدی در این عرصه در سال ۱۹۶۲ رخ داد، زمانی که کلین و موری برای اولین بار از آزتیوپرین (دارویی مربوط به 6MCP) به عنوان سرکوب‌کننده سیستم ایمنی استفاده کردند (کلین،۱۹۶۲). وقتی تیم موری در بوستون شروع به استفاده از آزتیوپرین کردند، در ابتدا با نتایج ضعیفی روبرو شدند. اما سومین بیماری که تحت درمان با آزتیوپرین قرار گرفت، و در آوریل سال ۱۹۶۲ پیوند از اهداکننده مرگ مغزی را تجربه کرد، نتیجه بسیار بهتری را به نمایش گذاشت. او به مدت یک سال زنده ماند تا اولین آلوگرافت کلیوی از اهداکننده مرگ مغزی در امریکا باشد که به مدت طولانی زنده مانده است (موری،۱۹۶۳). به دنبال این رویداد مهم، موفقیت اصلی گوردون موری در کانادا نیز در سال ۱۹۵۲ به وقوع پیوست که طی آن جوزف موری موفقیت آن سال را پیش زمینه‌‎ای مفید برای کنفرانسی که بعدها در آن سال برگزار شد مطرح نمود. در سال ۱۹۶۳، توماس استارزل برای اولین بار از ابتدای شروع پیوند با موفقیت از پردنیزولون و آزیتوپرین استفاده نمود که این امر طلیعه عصر جدیدی از "درمان دوگانه" مؤثر در جراحی پیوند بود. استارزل قصد داشت اولین پیوند کبد جهان را در همان سال انجام دهد. در این میان کیلن نیز در استفاده از سیکلوسپورین در پیوند کلیه پیشرو بود ( کیلن،۱۹۷۸). 

کیت ریمتزما (۲۰۰۰-۱۹۲۵) اولین نفری بود که نشان داد اعضای غیرانسانی را هم می‌توان به انسان پیوند زد و این اعضا برای مدت قابل توجهی در بدن انسان فعالیت طبیعی خود را انجام می‌دهند. در سال ۱۹۶۳ و ۱۹۶۴، در دانشگاه تولین در نیواورلئان، ریمتزما در اولین پیوند شامپانزه به انسان، کلیه‌های شامپانزه را به ۵ بیمار پیوند زد. گیرندگان (بر اثر عفونت) بین ۱۸ تا ۶۳ روز بعد از دریافت کلیه شامپانزه فوت کردند. پس از آن در سال ۱۹۶۴، ریمتزما کلیه یک شامپانزه را به یک معلم ۲۳ ساله پیوند زد. وی به مدت ۹ ماه با این کلیه زندگی کرد تا زمانی که تسلیم عفونت بسیار شدید شد. در اواخر سال ۱۹۶۳، تمام اطلاعات مفید در کنفرانسی در نزدیکی واشنگتن دی سی مورد بحث قرار گرفت (موری، ۱۹۶۴). 

حدود ۲۵ شرکت‌کننده فعال در اتاقی کوچک و گرم در ساختمانی قدیمی در موسسه ملی بهداشت دور هم جمع شدند. ۱۳ تیم – ۲ نفر از فرانسه ، ۵ نفر از انگلستان، و ۶ نفر از آمریکا – یافته‌های کلی خود را از ۲۱۶ دریافت کننده آلوگرافت‌های کلیوی ارائه دادند. نتایج خوب نبود. ٪۵۲ از کلیه گرافت‌های دریافت شده از اهداکنندگان دارای نسبت خویشاوندی و ٪۸۱ دریافت‌کنندگان کلیه از اهداکنندگان فاقد نسبت و یا مرگ مغزی، فوت کرده بودند.

جوزف موری از این وقایع نتیجه گرفت که "گرچه آغاز موفقیت بالینی در زمینه پیوند، امری مسلم است، اما در ارتباط با سرنوشت نهایی این بیماران باید مراقبت‌های ویژه‌ای را برای آنها در نظر گرفت. پیوند کلیه هنوز هم به طور آزمایشی انجام می‌شود و یک روش درمانی به حساب نمی‌آید".

باوجود این نتیجه‌گیری، گروه‌ها به تحقیقات خود ادامه داده و پیشرفت بسیار سریعی از خودشان دادند تا سال ۱۹۶۵، میزان بقای یک ساله کلیه‌های آلوگرافتی از اهداکننده‌های زنده به ٪۸۰ و از اهداکننده‌های فوت شده به ٪۶۵ برسد (موری، مقاله نوبل،۱۹۹۰). در این میان میزان مرگ و میر قابل توجهی هم رخ داد که برگشتی به دیالیز برای آنها وجود نداشت. جالب اینجاست که میزان بقای یک ساله گرافت در دوره مدرن هم تغییر چندانی نکرد (به ترتیب ٪۹۵ و ٪۸۵) و تکنیک‌های جراحی هم عمدتاً مشابه دوران ابتدایی است (۱۹۶۵-۱۹۴۳). بنابراین عملکرد نامحدود اعضای پیوندی بدون سرکوبی سیستم ایمنی یا با سرکوبی کم سیستم ایمنی (با تمام پیچیدگی‌هایش) هدف نسل‌های آینده باقی ماند. به عبارت دیگر، مسائل دیگر مربوط به پیوند به جز جراحی مثل سرکوب سیستم ایمنی، هماهنگی بافت و فراهم‌آوری و نگهداری عضو اعضا در قرن ۲۱ نیز به حد تعالی خود نرسیده است.

 

 

کلاینت هالم – اولین بیماری که با موفقیت تحت عمل پیوند دست قرار گرفت

 

تاریخچه پیوند دست

اولین پیوند دست در سال ۱۹۶۴ در اکوآدور انجام شد اما بیمار تنها پس از دو هفته آن را پس زد. پس از آن، اولین موفقیت کوتاه مدت پیوند دست انسان در مورد فردی به نام کلاینت هالم نیوزلندی بود که دست خود را در حادثه‌ای در زمان زندانی بودنش از دست داده بود. جراحی در ۲۳ سپتامبر ۱۹۹۸ در لیون فرانسه و توسط تیمی از کشورهای مختلف دنیا انجام شد که پروفسور نادی حکیم، نماینده انگلستان و پروفسور "جین مایکر" از فرانسه از جمله اعضای این تیم بودند. دکتر " ارل اون" یکی از اعضای این تیم جراحی، مسلط به تحقیقات بنیادینی  بود که بیشتر آن هنوز منتشر نشده و توسط تیمی در لوئیس ویل به دقت جمع‌آوری شده بود. پس از جراحی، "هالم" با ایده پیوند دست کنار نیامد و از فیزیوتراپی و داروهای پس از عمل استفاده نکرد. انتظارات نادرست وی مثال روشنی بر لزوم وجود تیم کاملاً متعهدی برای مراقبت‌های پس از عمل است که از جمله اعضای این تیم باید روانشناسانی باشند که بتوانند به درستی گیرندگان بالقوه پیوند را برای بهبود طولانی و دشوار و ترمیم عملکرد دست پیوندی آن طور که انتظار می‌رود انتخاب و آماده سازند. عدم وجود چنین تیمی باعث شد تا دست پیوند شده "هالم" به خواست وی در ۲ فوریه سال ۲۰۰۱ در پی رد بخش دیگری از پیوند توسط تیم پیوند پروفسور نادی حکیم از بدن وی خارج شود. اولین پیوند دستی که به موفقیت طولانی دست یافت توسط تیم جراحان دست کلینرت کوتز متشکل از دکتر وارن بردن باخ و تسو مین تسای با همکاری موسسه کریستین کلینرت، بیمارستان جویش و دانشگاه لوئیس ویل واقع در لوئیس ویل کنتاکی انجام شد. جراحی بر روی متیو اسکات که اهل نیوجرسی بود در ۲۴ ژانویه ۱۹۹۹ انجام شد. او دستش را در یک حادثه آتش بازی در سن ۲۴ سالگی از دست داده بود.

دست پیوند شده ی متیو اسکات

 بعد ها در سال ۱۹۹۹، تیم بیس بال فیلادلفیا فیلیز از وی خواست تا افتخار پرتاب اولین گام تشریفاتی را به عهده بگیرد. گروه لوئیس ویل ، ۵ پیوند اول دست را در آمریکا را انجام داد و از سال ۲۰۰۸ تعداد ۹ پیوند دست را برای ۸ گیرنده انجام داد. بر خلاف تلاش‌های اولیه در پیوند دست، گروه لوئیس ویل سالها قبل از اولین شیوه عمل بالینی، تحقیقات علمی و مطالعات امکان‌پذیری گسترده‌ای انجام داده بود. (شیربچه و همکاران – ۱۹۹۸ نمونه ای از این تحقیقات است). همچنین هیئت مدیره با نظارت شفاف و بررسی دقیق، غربالگری و انتخاب بیماران آتی را انجام می‌دادند. در مارس سال ۲۰۰۰، تیمی از جراحان در دانشگاه اینزبراک اتریش طی ۶ سال شروع به انجام یک سری ۳ تایی پیوند دو دست نمودند. اولین مورد یک افسر پلیس اتریشی بود که هر دو دستش را در تلاش برای خنثی سازی یک بمب از دست داده بود. وی با دستهای پیوندی یک سفر تک نفره با موتور سیکلت را دور دنیا انجام داد. پزشکان دانشگاه لوئیس ویل نیز پیوند دست موفقیت آمیزی را در فوریه ۲۰۰۱ روی جری فیشر که اهل میشیگان بود، و در سال ۲۰۰۶ بر روی یک نفر از ساکن میشیگان به نام دیوید ساوج انجام دادند.

در ۱۴ ژانویه ۲۰۰۴ تیم پروفسور جین مایکل دوبرنارد در بیمارستان ادوراد هریوت فرانسه پیوند دو دست را بر روی یک کودک ۵ ساله با موفقیت انجام داد. تجربه‌هایی که از این مورد و ۲۶ مورد پیوند دیگر (۶ پیوند دو دست) بین سالهای ۲۰۰۰ تا  ۲۰۰۵ اندوخته شد، انگیزه‌ای برای پیشرفت در دیگر زمینه‌های جراحی پیوند اعضا مثل صورت، دیواره شکم و حنجره شد.

در ۴ می ۲۰۰۹ جف کپنر یک بیمار ۵۷ ساله ساکن جورجیا توسط تیمی به سرپرستی دکتر اندرو لی که سال‌ها تحقیقات بنیادین و دقیقی بر روی چنین پیوندهایی انجام داده بود، در مرکز پزشکی دانشگاه پیتسبورگ آمریکا تحت اولین عمل پیوند دو دست قرار گرفت. گزارش CNN از مراقبت‌های بعدی حاکی از ترمیم عملی محدودی نسبت به حد انتظار به ویژه در پی پیوند دو دست است.

 

جین مایکل دوبرنارد - عضو تیم بین المللی جراحانی که اولین پیوند موفق دست در جهان را انجام دادند

 در ۱۸ فوریه ۲۰۱۰، اولین زن در امریکا در مرکز پزشکی ویل فورد هال در سان آنتونیو تگزاس تحت عمل پیوند دست قرار گرفت. این عمل توسط جراحانی از مرکز دست سان آنتونیو و نیروی هوایی آمریکا انجام شد. همچنین در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۰ یک سرباز لهستانی که دست‌هایش را سه سال قبل در حین نجات یک نوآموز از انفجار بمب از دست داده بود، دو دست جدید از یک اهدا کننده زن دریافت کرد. 

در ۸ مارچ ۲۰۱۱، امیلی فنل ۲۶ ساله تحت یک جراحی ۱۸ ساعته قرار گرفت تا دست راستش مورد پیوند قرار گیرد. این جراحی در مرکز پزشکی رونالد ریگان دانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس انجام شد. در ۱۲ مارچ ۲۰۱۱، لیند لو اولین پیوند دست در منطقه جوب شرقی را از اهداکننده‌ای به نام  لسلی سولیوان که در بیمارستان دانشگاه اموری انجام شده، دریافت نمود. در پاییز ۲۰۱۱، لیند اس  ۲۸ ساله در عمل جراحی که در بیمارستان دانشگاه پنسیلوانیا، ۵/۱۱ ساعت به طول انجامید تحت جراحی پیوند دو دست قرار گرفت.

سرانجام در ۲۷ فوریه ۲۰۱۳، اسکندر مقدمی ۳۸ ساله اولین جراحی پیوند دست را توسط تیم جراحی پلاستیک در بیمارستان ۱۵ خرداد در شهر تهران کشور ایران دریافت نمود که در این جراحی، سرپرست تیم: دکتر عبدالمجید کلانتر هرمزی، پروفسور جراحی پلاستیک دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود. 

گر چه نرخ بقای یک ساله دست‌های پیوند شده در بیمارستان‌های کاملاً متعهد بسیار خوب است، اما تعداد پیوندهای دست انجام شده در سال ۲۰۰۸ به علت عوارض جانبی مربوط به دارو، نتایج نامشخص بلند مدت، و هزینه‌های بالای جراحی، توان بخشی و سرکوب سیستم ایمنی، بسیار کم بود (کنیبر گر و همکاران ۲۰۰۸).

 

تاریخچه پیوند صورت

وقتی گیرنده و اهدا کننده یک نفر است! (کاشت مجدد صورت) 

اولین عمل کاشت مجدد کامل صورت برروی یک فرد ۹ ساله به نام سندیپ کاوور انجام شد، که صورتش در یک ماشین خرمن کوب گیر کرده و پاره پاره شده بود. سندیپ در حالیکه بیهوش بود با صورتی که دو تکه شده و داخل یک کیسه پلاستیکی قرار گرفته بود به بیمارستان رسید. طبق باز شماری روزنامه گاردین: "در سال ۱۹۹۴، یک بچه ۹ ساله در شمال هند صورت و پوست سرش را در یک حادثه ماشین خرمن کوب از دست داده بود. والدینش با سرعت وی را به بیمارستان رساندند، در حالی که صورتش در یک کیسه پلاستیک قرار گرفته بود و جراح سعی می‌کرد عروق را به هم متصل کرده و دوباره پوست را بکارد. گرچه برخی آسیب‌های ماهیچه‌ای و زخم پیرامون محیطی که پوست صورت بخیه خورده بود دیده می‌شد، عمل موفقیت آمیز بود. پزشک سندیپ، دکتر ابراهام توماس، یکی از میکرو جراحان ارشد بود. در سال ۲۰۰۴، سندیپ آموزش پرستاری دید و در سال ۱۹۹۶، عمل جراحی مشابهی در ایالت ویکتورریای استرالیا انجام شد، این در حالی بود که صورت و پوست سر زنی که در تصادف مشابهی پاره پاره شده و در یخ بسته بندی شده بود، با موفقیت مورد پیوند قرار گرفت.

 

پیوند جزئی صورت

اولین پیوند جزئی صورت بر روی انسان زنده در ۲۷ نوامبر ۲۰۰۵ توسط دکتر برنارد دواکیل جراح فک و صورت و دکتر جین مایکل برنارد در آمینز  فرانسه انجام شد. ایزابل دینویر برای جایگزینی صورتش، که توسط سگ لابرادور سیاهش له شده بود، تحت عمل جراحی قرار گرفت. در این عمل، مثلثی از بافت صورت از قسمت بینی و دهان انسان مرگ مغزی گرافت شده و به بیمار پیوند شد. در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۷، اولین گزارش مفصّل پیشرفت این پیوند پس از ۱۸ ماه در مجله پزشکی نیو انگلند چاپ شد و مدارکی ارائه کرد که نشان می‌داد بیمار از نتایج این عمل راضی بوده و نیز اینکه مخصوصاً به خاطر واکنش سیستم ایمنی سفری مشکل پیش رو داشته است. 

در آوریل ۲۰۰۶، دکتر جیو شوژانگ در بیمارستان ارتش زایجینگ در چین عمل پیوند مشابهی روی گونه، لب بالایی و بینی لی گوکسینگ، که در حین محافظت از گوسفندش توسط یک خرس سیاه آسیایی له شده بود، انجام داد. در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۸، اینطور گزارش شد که لی در ماه جولای در خانه روستاییش در یونان فوت کرده است. قبل از مرگش، فیلم مستندی در کانال دیسکاوری نشان داد که به پیشنهاد جراحش و به خاطر داروهای گیاهی، مصرف داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی را قطع نموده که این امر یکی از عوامل مرگش بوده است. 

همچنین یک مرد فرانسوی ۲۹ ساله در سال ۲۰۰۷ تحت عمل جراحی قرار گرفت. وی تومور صورت داشت که نوروفیبروم نامیده می‌شد و در اثر ناهنجاری ژنتیکی ایجاد شده بود. تومور به قدری بزرگ بود که این مرد نمی‌توانست به درستی غذا بخورد و یا صحبت کند.

در مارس سال ۲۰۰۸، پاسکال کولر ۳۰ ساله از فرانسه که قربانی نوروفیبروم شده بود، به گفته پزشکش پس از انجام اولین پیوند کامل صورت موفقیت آمیز، به درمانش خاتمه داد. 

سومین پیوند صورت در ترکیه، پیوند جزئی بود که در ۱۷ مارس ۲۰۱۲ بر روی هتیس نارگیس، زنی ۲۰ ساله، در بیمارستان دانشگاه گیزی آنکارا و توسط تیمی به سرپرستی پزشک جراح یعنی صالحاتین عزمان انجام شد. بیمار از اهالی کاهرامان مرس بوده و ۶ سال پیش لب بالایی، دهان، بینی، کام، دندان و حفره بینی خود را طی حادثه‌ای با اسلحه گرم از دست داده بود.

 

پیوند کامل صورت

در ۲۰ مارس ۲۰۱۰، تیمی شامل ۳۰ پزشک اسپانیایی اولین پیوند کامل صورت را بر روی مردی که در حادثه تیراندازی زخمی شده بود، انجام دادند. این اولین پیوند کامل صورت در دنیا بود. 

در ۸ جولای ۲۰۱۰، رسانه‌های فرانسه اعلام کردند که پیوند کامل صورت، از جمله مجاری اشک‌آور و پلک‌ها در بیمارستان کرتیل هنری-موندور انجام شد. 

در مارس ۲۰۱۱، یک تیم جراحی به سرپرستی دکتر بوهدان پوماهاخ در بیمارستان زنان بریگهام بوستون، پیوند کامل صورت را بر روی دالاس وینز انجام داد. این فرد در تصادفی در خط سرعت صورتش به شدت خراب شده و کور شده بود. او همچنین بینی و ابروهایش را در این تصادف از دست داده بود. پس از پیوند، او بینایی اش را به دست نیاورد اما می توانست با تلفن صحبت کند و بوها را حس کند. 

در ۱۹ مارس ۲۰۱۲، یکی از طولانی‌ترین و گسترده‌ترین پیوند های صورت انجام شد. این عمل ۳۶ ساعت یعنی از ۴ صبح ۱۹ مارس تا ۳-۲ عصر ۲۰ مارس بر روی ریچارد لی نوریس هیلزویل از اهالی ویرجینیا که در سال ۱۹۹۷ در اثر شلیک گلوله جراحات زیادی به صورتش وارد شده بود انجام گرفت و طی آن از خط رویش مو تا گردن و اساساً همه چیز را به جز چشمها و قسمت های پشتی باقی مانده گلو تعویض شد. این اتفاق مهم که برای بیست و سومین مورد نیازمند پیوند صورت انجام شد، در مرکز ترومای شوک آر آدامز کاولی در دانشگاه مرکز پزشکی مریلند در بالتیمور محقق شد.۷ ماه پس از این عمل، نوریس پیشرفت قابل توجهی از خود نشان داد. او می‌توانست لبخند بزند و حالت‌های خود را به واسطه صورتش نشان بدهد و نیز بوها را حس کند و غذا را بچشد و بخورد. پزشکان، عملکرد حرکتی سمت راست صورت وی را حدود ٪۸۰ یک فرد طبیعی و عملکرد حرکتی سمت چپ او را حدود ٪۴۰ تشخیص داده‌اند.

 

در ترکیه

در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲، پزشک ترکیه‌ای به نام دکتر اومر اوزکان و تیمش، در بیمارستان آکدنیز آنتالیا، پیوند کامل صورت را انجام دادند. صورت این بیمار ۱۹ ساله یعنی آگر آکار، زمانی که بچه بود در آتش سوزی منزل به شدت سوخته بود. همچنین اهداکننده فردی به نام احمت کایا ۳۹ ساله بود، که در ۲۰ ژانویه فوت شده بود . پزشکان ترکیه‌ای اعلام نمودند که بدن وی بافت جدید را قبول کرده است. تقریباً یک ماه بعد در ۲۴ فوریه ۲۰۱۲، یک تیم جراحی به سرپرستی دکتر سردار ناسیر دومین پیوند کامل صورت را در بیمارستان دانشگاه هکتپ آنکارا بر روی سنگیز گل ۲۵ ساله انجام داد. صورت بیمار زمانی که وی ۲ ساله بود در حادثه انفجار لامپ تصویر تلویزیون به شدت سوخته بود. اهداکننده یک فرد ۴۰ ساله بود که خانواده‌اش اجازه افشای هویت وی را ندادند و دو روز قبل از جراحی در پی تصادف موتور سیکلت  ۱۷ فوریه، دچار مرگ مغزی شده بود.

در ۱۶ می ۲۰۱۲، پزشک جراح، دکتر اومر اوزکان و تیمش در بیمارستان دانشگاه آکدنیز، سومین پیوند کامل صورت دنیا، دومین پیوند کامل صورت خود و چهارمین پیوند صورت در ترکیه را انجام دادند. صورت و گوش‌های بیمار ۲۷ ساله که توران کلاک نام داشت و از اهالی ازمیر بود، زمانی که وی سه سال و نیمه بوده و داخل اجاق افتاده، به طور کامل سوخته بود. اهداکننده یک مرد جوان ۱۹ ساله به نام توفیک یلماز از اهالی اوزاک بود که در ۸ می اقدام به خودکشی نموده بود. وی در غروب ۱۵ می پس از گذراندن ۷ روز در بخش مراقبت های ویژه، مرگ مغزی اعلام شد و والدینش کلیه اعضای بدن وی را اهدا نمودند.

 

در انگلستان

در اکتبر ۲۰۰۶، جراحی به نام پیتر باتلر در بیمارستان رویال فری لندن از طرف کمیته اخلاقی خدمات سلامت ملی انگلستان مجوز انجام پیوند صورت را دریافت نمود. تیم وی ۴ بیمار بالغ را انتخاب نمودند (که به علت نگرانی در مورد رضایت آنها انتخاب کودکان امکان پذیر نبود) و طی فواصل زمانی ۶ ماهه عمل های جراحی انجام شدند.

 

در امریکا

در سال ۲۰۰۴، کلینیک کلیولند واقع در اوهایو امریکا، اولین مؤسسه‌ای بود که این جراحی را تأیید کرده و آن را بر روی اجساد آزمایش نمود. در سال ۲۰۰۵ این کلینیک اولین مرکز درمانی امریکا بود که این شیوه را تأیید نمود. در دسامبر ۲۰۰۸، تیم کلینیک کلیولند به سرپرستی دکتر ماریا سیمینو شامل گروهی از پزشکان پشتیبان و ۶ جراح پلاستیک (شامل دکتر استیون برنارد، دکتر مارک هنریکسون، دکتر روبرت لامن، دکتردان آلام و  دکتر فرانسیس پاپای) اولین پیوند صورت را در امریکا بر روی خانمی به نام کانی کالپ انجام داد. این اولین پیوند تقریبا کامل صورت و چهارمین پیوند صورت شناخته شده بود که تا به آن روز با موفقیت انجام شده بود. این عمل، اولین پیوند صورتِ شناخته شده شامل استخوان ها همراه با ماهیچه، پوست، شریان‌های خون، و عصب‌ها بود. این خانم یک بینی، اکثر سینوس‌های دور بینی، فک بالا و حتی برخی از دندان‌های اهداکننده مرگ مغزی شده را نیز دریافت کرد. همچنانکه پزشکان بافت صورت اهداکننده را بازیابی می‌کردند، به حفظ شریان‌ها، ورید و اعصاب و نیز بافت نرم و ساختار استخوانی نیز توجه ویژه‌ای نشان دادند. سپس جراحان رگ‌های گرافت صورت را به رگ‌های خونی بیمار متصل نمودند تا جریان خون در صورت بازسازی شده را قبل از اتصال شریان‌ها، وریدها و اعصاب طی عملی ۲۲ ساعته بازگردانند. صورت بیمار تا حدی خراب شده بود که به خاطر جراحت پس از سانحه چند سال پیش به تنهایی قادر به غذا خوردن و نفس کشیدن نبود. این سانحه باعث شده بود وی بینی، چشم راست و فک بالایی خود را از دست بدهد. پزشکان امیدوار بودند که این عمل به وی امکان به دست آوردن حس بویایی و توانایی لبخند زدن را بدهد. به گفته آنها وی "درک روشنی" از خطرات احتمالی داشت.

دومین پیوند جزئی صورت در امریکا در تاریخ ۹ آوریل ۲۰۰۹ در بیمارستان زنان بریگهام در بوستون انجام شد. طی یک عمل ۱۷ ساعته، تیم جراحی به سرپرستی دکتر بهدان پوماهاک، بینی، لب بالا، گونه‌ها و سقف دهان همراه با ماهیچه‌ها، استخوان‌ها و اعصاب مربوطه – متعلق به جیمز ماکی ۵۹ ساله را پیوند زدند. صورت آقای ماکی پس از سقوط در ریل برق ایستگاه مترو بوستون در سال ۲۰۰۵ به شدت آسیب دیده بود. در می ۲۰۰۹، وی در ملأ عام ظاهر شد و از نتیجه کار اعلام رضایت نمود. این عمل در ۸ قسمت در مجموعه مستند بوستون مید از شبکه ABC پخش شد.

جیمز ماکی- اولین گیرنده پیوند صورت موفق و پزشکش بهدان پوماهاک

 

اولین پیوند کامل صورت در امریکا بر روی یک کارگر ساختمان به نام دالاس وینز در مارس ۲۰۱۱ انجام شد. وی در سال ۲۰۰۸ در یک سانحه برقی دچار سوختگی شده بود. هزینه این عمل که توسط دکتر بهدان پوماهاک و دکتر جفری جانیز انجام شد، به کمک وزارت دفاع آمریکا پرداخت شده بود. آنها امیدوار بودند که از این عمل یاد بگیرند و از آنچه یاد گرفته‌اند برای کمک به سربازانی که از جراحات صورت رنج می‌بردند استفاده کنند. یکی از نتایج اصلی این جراحی این بود که دالاس حس بویایی خود را به دست آورد. 

کارلا نش ۵۷ ساله که در سال ۲۰۰۹ توسط یک شامپانزه له شده بود، در می ۲۰۱۱ در بیمارستان زنان بریگهام بوستون تحت عمل پیوند کامل صورت ۲۰ ساعته قرار گرفت. پیوند کامل صورت نش، سومین جراحی انجام شده در نوع خود در ایالت متحده بود که همگی در یک بیمارستان انجام شده بودند. در مارس ۲۰۱۲، یک پیوند صورت در دانشگاه مرکز پزشکی مریلند و مرکز آسیب های شوکی آر آدامز کالی تحت سرپرستی جراح پلاستیک، ادوارد ردریگز، پزشکان علوم دندانپزشکی، پزشکان علوم پزشکی و تیمش (امیر درافشار متخصص جراحی عمومی، دکتر مایکل کریستی، دکتر برانکو بوجویچ و دکتر دنیل برسوک) انجام شد. گیرنده یک مرد ۳۷ ساله بود که در سال ۱۹۹۷ از جراحت بالیستیک صورت رنج می برد. این پیوند تا امروز گسترده ترین عمل پیوند انجام شده بوده است که شامل کل صورت و پوست قبلی گردن، هر دو فک و زبان می باشد.

 

پیوند عضو در ایران  به قلم جناب آقای دکتر ایرج فاضل 

گرچه درنوشته‌های بزرگان و شخصیت‌های برجسته پزشکی قدیم ایران از جمله حکیم ابن سینا و اسمعیل جرجانی اشاراتی وجود دارد که می‌تواند به‌عنوان اولین برداشت مبهم از مسئله انتقال اعضا باشد ولی پیوند اعضا به مفهوم مدرن و کنونی آن یعنی جایگزینی یک عضو با عضو مشابه در طب ایران در سال ۱۳۱۴ با انجام پیوند قرنیه توسط استاد صاحب‌نام جراحی چشم و پایه‌گذار چشم‌پزشکی مدرن در ایران، شادروان دکتر شمس در تهران انجام شد و با آموزش دستیاران و جراحان چشم در این بخش ادامه ‌یافت و به دنبال آن و با کمی فاصله دکتر خدادوست استاد جراحی چشم دانشگاه شیراز به ‌صورت فعال و چشم‌گیری این کار را دنبال کرد و پیوند قرنیه که سخت موردنیاز بسیاری از بیماران بود از آن پس در اکثر بخش‌های جراحی چشم مملکت قابل انجام و ارائه شد. در اینجا لازم است به نقش ارزشمند دکتر حمید سجادی استاد چشم دانشگاه شهید بهشتی در دوران پس از انقلاب نیز اشاره شود. درحال حاضر در بیش از صد مرکز در ایران این عمل انجام می‌شود و شمار بیمارانی که پیوند قرنیه شده‌اند از پنجاه هزار نفر گذشته است.

 اولین پیوند کلیه ایران در سال ۱۳۴۷ در بیمارستان نمازی در دانشگاه شیراز توسط دکتر سنادی‌زاده استاد این دانشگاه انجام شد که به‌عنوان یک واقعه مهم بازتاب وسیعی در رسانه‌های درون‌مرزی پیدا کرد و موجب شد این عمل در همین دانشگاه و همچنین در بیمارستان‌های دانشگاه تهران انجام شود و به این ترتیب از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۵۷ نزدیک به ۸۰ مورد پیوند کلیه انجام شد ، بدون آنکه برنامه سازمان‌یافته و منظمی جهت انجام عمل پیوند کلیه و تربیت تیم‌های جدید تدوین شود. در طول این دهه تعداد بیشتری بیمار نیازمند کلیه (نزدیک به چهارصد نفر) با صرف هزینه‌های سنگین و تحمل شرایط غربت و انتظار طولانی در خارج از ایران به‌ویژه در انگلستان پیوند کلیه دریافت کردند.

 

 

دکتر سید محمد سنادی زاده- جراح اولین پیوند کلیه در ایران

اکثر کلیه‌های مورد استفاده برای پیوند در آن زمان با قیمت گزاف از شبکه ‌یوروترانسپلانت خریداری می‌شد که در مواردی سبب انتقال بیماری و مرگ بیماران گیرنده کلیه شد. با شروع تحولات اجتماعی گسترده وسیع در سال ۱۳۵۷ و شرایط انقلابی درایران و مهاجرت بسیاری از افراد از جمله جراحانی که موارد پیوند را انجام می‌دادند عمل پیوند در ایران به‌ کلی متوقف شد و با شرایط متشنج اجتماعی و در پی آن حمله ارتش عراق به ایران و شروع جنگ هشت ساله موقتاً به بوته فراموشی سپرده شد. به‌زودی در اثر فشار تحریم‌ها و کمبود شدید لوازم طبی و دارویی که کلاً از خارج تامین می‌شد، بخش‌های همودیالیز دچار مشکل جدی در تأمین نیازهای خود شدند و مشکل به حدی بالا گرفت که در بعضی مراکز از جمله رشت و همدان به دلیل عدم دسترسی به دیالیز مرگ دسته جمعی تعداد زیادی بیمار وجدان عمومی را جریحه دار کرده و موجب نگرانی شدید شد. در چنین وضعی، علیرغم سایه شوم جنگ بر مملکت و اختصاص تقریباً تمامی امکانات درمانی مملکت به مجروحین جنگی تنها راه نجات این بیماران انجام پیوند کلیه در ایران بود. جالب است این نکته ذکر شود که حتی پیشنهاد انجام عمل پیوند کلیه، موجب تعجب و حیرت بسیاری حتی همکاران پزشک می‌شد و طرح این موضوع به‌عنوان یک عمل لوکس و فانتزی در اوضاع و احوال موجود برایشان غیر منتظره و عجیب می‌نمود.

در چنین شرایطی، راقم این سطور که قبلاً در آمریکا در شهر دیتون ایالت اهایو عمل پیوند کلیه را شروع کرده و بخش آن را چند سال اداره کرده بود غریبانه و به تنهایی عمل پیوند را با امکانات بسیار ابتدایی در آذرماه سال ۱۳۶۲ در بیمارستان شهید مصطفی خمینی و همراه با انجام جراحی‌های مجروحان جنگی شروع کرد. در اولین عمل، کلیه یک برادر به خواهر ۲۱ ساله او پیوند شد و خوشبختانه کلیه بدون عارضه، فونکسیون رضایت‌بخشی را شروع کرد. در آن زمان ایموران و پردنیزولون در دسترس بود که مورد استفاده قرار گرفت و بیمار و اهداکننده کلیه هر دو شادمان و باحال عمومی بسیار خوب مرخص شدند. پس از آن چند مورد مشابه پیوند به همین ترتیب انجام شد و با جلب توجه همکاران نفرولوژیست و اظهار علاقه آنها به مشارکت در طی سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ تعداد ۵۰ عمل پیوند در بیمارستان‌های مختلف از جمله شهید مصطفی خمینی، سامان، شرکت نفت، شهید رهنمون کنونی و بیمارستان طالقانی انجام شد و با تحلیل نتایج بسیار رضایت‌بخش آن برنامه اساسی پیوند کلیه در ایران طراحی شد و اصول آن از جمله لزوم انجام عمل پیوند در بیمارستان‌های دانشگاهی، آموزش گسترده تیم‌های پیوند و استفاده از دهنده فامیل، طراحی و برای اولین بار در سال ۱۳۶۳ در بیمارستان ‌هاشمی‌نژاد به مورد اجرا گذاشته شد و از همان آغاز کار، همکاران علاقمند جهت آموزش در این برنامه پذیرفته شدند و پایه کار برای شروع اعمال پیوند در شهرستان‌ها از جمله شیراز و اصفهان و سایر شهرها گذاشته شد. لازم به ذکر است که در شروع این برنامه تبلیغات منفی بسیار وسیعی از طرف شبکه‌های معرفی بیمار به خارج و به خصوص انگلستان که منافع مالی آنها به خطر افتاده بود به راه افتاد ولی موفقیت درخشان عمل‌های پیوند این تبلیغات را خنثی و منتفی کرد و هرروز نام‌های جدیدی به فهرست تقاضاکنندگان عمل‌های پیوند افزوده می‌شد.

در سال ۱۳۶۴ دومین مرکز پیوند کلیه در بیمارستان لبافی نژاد به همت دکتر ناصر سیم‌فروش به راه افتاد و یک سال بعد اولین مورد پیوند کلیه از دهنده غیرفامیل در این مرکز انجام شد . درحال حاضر بیش از ۲۶ مرکز پیوند کلیه در ایران وجود دارد و هرسال بین ۱۴۰۰-۱۲۰۰ پیوند کلیه در سراسر مملکت انجام می‌شود.

 با توجه به افزایش افراد نیازمند پیوند و لزوم پیوند‌هایی غیر از کلیه مانند قلب و ریه و کبد، لازم بود در جهت استفاده از اعضا قربانیان مرگ مغزی اقداماتی انجام شود. در ابتدا در تاریخ ۱۳۶۸/۰۲/۳۱ در پاسخ سؤال نویسنده این سطور از محضر حضرت امام خمینی (ره) فتوای مرگ مغزی از طرف ایشان به‌ عنوان اولین فقیه شیعه صادر شد. ولی لازم بود قانون مرگ مغزی نیز به تصویب برسد زیرا فتواها عموماً در دادگاه‌ها قابل استناد نیستند. جالب است که این قانون دو بار درمجلس شورای اسلامی با استدلال‌های سطحی و غالباً بی‌اساس رد شد ولی بالأخره به تصویب رسید و راه برای انجام انواع پیوندها و گسترش پیوند کلیه هموار شد. پیوند مغز استخوان در سال ۱۳۷۰ توسط دکتر قوام زاده استاد دانشگاه تهران آغاز شد و در مرکزی که توسط نامبرده پایه‌گذاری شد متجاوز از سه هزار پیوند انجام شده است و علاوه بر آن چند مرکز فعال دیگر نیز به اینکار اختصاص داده‌ شدند.

همچنین اولین پیوند موفق روده باریک در چهاردهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۷۱ توسط اینجانب دکتر ایرج فاضل در بیمارستان آیت‌اله طالقانی انجام شد.

 

 

دکتر ایرج فاضل- جراح اولین پیوند روده باریک در ایران

 

 اولین پیوند موفق قلب در تیرماه سال ۱۳۷۲ توسط دکتر حسین ماندگار در بیمارستان شریعتی دانشگاه تهران انجام شد

 

 

اولین پیوند قلب در ایران توسط جناب آقای دکتر ماندگار

 

اولین پیوند موفق کبد درایران در روز چهاردهم خردادماه سال ۱۳۷۲ توسط دکتر ملک حسینی استاد دانشگاه شیراز انجام گرفت و از آن زمان ، دانشگاه شیراز به‌عنوان یک مرکز موفق پیوند کبد به فعالیت گسترده خود ادامه داده است.

 

دکتر سید علی ملک حسینی- جراح اولین پیوند موفق کبد در ایران

 

در سال ۱۳۷۴ انجمن پیوند اعضا ایران تاسیس شد.

در سال ۱۳۷۹ اولین پیوند موفق ریه توسط دکتر احمدی استاد دانشگاه در بیمارستان امام خمینی دانشگاه تهران انجام شد و با کوشش قابل توجه دکتر عباسی در بیمارستان مسیح دانشوری ادامه پیدا کرد.

اولین پیوند پانکراس توسط دکتر نیک‌اقبالیان در فروردین ماه سال ۱۳۸۵ در دانشگاه شیراز انجام شد و با موفقیت ادامه‌ یافت.

در طی سالهای اخیر توجه و کوشش زیادی برای استفاده هرچه بیشتر از ارگان‌های قربانیان مرگ مغزی برای نجات جان بیماران نیازمند صورت گرفته و امید می‌رود با ادامه این تلاشها استفاده از کلیه اهداکنندگان زنده غیرفامیل و فروش عضو هر چه کمرنگ‌تر و محدودتر شده و با ارگان‌های قربانیان مرگ مغزی جایگزین شود.

کلیدواژه‌ها: اهدا عضو پیوند اعضا مرگ مغزی

آخرین ویرایش۲۸ اسفند ۱۳۹۷