سالروز شهادت دومین شهید محراب آیت الله مدنی گرامی باد
آیت الله مدنی که در راه پیروزی انقلاب اسلامی، بارها به دست ماموران رژیم ستمشاهی بازداشت و تبعید شد، سر انجام در بیستم شهریور 1360 در محراب نماز جمعه تبریز به دست منافقان کوردل به شهادت رسید.
آیت الله سیداسداللّه مدنی در سال 1292 شمسی 1323 قمری در روستایی در آذرشهر آذربایجان شرقی چشم به جهان گشود و در سنین جوانی برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت کرد.
وی پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح، در حدود چهار سال به تحصیل دروس فقه و اصول در محضر حضرت امام خمینی رحمه الله مشغول شد.
سپس راهی نجف اشرف شد و در جلسات درس حضرات آیات: سیدابوالحسن اصفهانی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی شرکت نمود.
آیت الله مدنی، سالها پیش از ورود به عرصه مبارزات سیاسی، در مقابل افکار ضد دینی کسروی مقابله کرده بود و با شهید نواب صفوی همکاری داشت.
با آغاز قیام مردمی ایران به رهبری حضرت امام خمینی رحمه الله و تبعید آن حضرت به نجف اشرف، آیت الله مدنی در کنار استاد و رهبر خود قرار گرفت و در ایام سفر به ایران، ضمن نام بردن از حضرت امام، رسالت و وظایف مردم مسلمان را در برابر رژیم پهلوی بیان میکرد.
آیت الله مدنی در سال 1350 به فرمان امام جهت تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و در آنجا حوزه علمیه تأسیس نمود.
چندی بعد بر اثر فعالیتهایی که علیه رژیم ستم شاهی داشت به مدت بیش از سه سال به شهرهای مختلف تبعید شد و با اوج گیری انقلاب اسلامی، از تبعید به قم بازگشت.
این روحانی مبارز، پس از پیروزی انقلاب به دعوت مردم همدان، راهی این شهر شد و از طرف مردم این استان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت.
تلاشهای این مبارز انقلابی همواره در راستای حمایت از بنیانگذار انقلاب بود تا جایی که وی اطاعت از امام خمینی(ره) را بر همگان واجب میدانست.
از طرف دیگر، معمار بزرگ انقلاب نیز به وی محبتی ویژه داشتند و در سخنانی این عالم ربانی را دست راست خویش نامیدند.
آیت الله مدنی پس از شهادت آیت الله قاضی طباطبایی، نخستین امام جمعه تبریز، از سوی امام خمینی رحمه الله به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه تبریز انتخاب شد و در این سنگر به پاسداری و حراست از آرمانهای انقلاب اسلامی همت گماشت.
در روزگاری که کسی جرأت رویارویی با طاغوت را نداشت؛ «سید اسدالله» یک تنه در برابر بیداد ایستادگی کرد و از پای ننشست و همین سبب شد که بارها بهوسیله ساواک دستگیر شود.
به همدان تبعیدش کردند تا به خیال خودشان، منزویاش کنند، اما این کار سبب شهرت بیشترش شد که برای خدا قیام میکرد و برای جلب رضای او فریاد میزد.
نخستین حرکت تبلیغی خود را از روستای دره «مرادبیک» همدان آغاز کرد؛ دستور داد کسی حق ندارد بدون حجاب اسلامی وارد روستا شود و فروختن و نوشیدن مشروبات الکلی را ممنوع کرد.
خودش میگوید: «من دیدم باید همدان را حرکت بدهم. از یک ده کار را شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند.»
در سالهای 41 و 42 و پس از قیام 15 خرداد، مبارزه انقلابی بر رژیم پهلوی را در همدان قوت بخشید و در سالهای آخر منتهی به انقلاب به تشکیل گروههای انقلابی از بین مردم پرداخت.
در بهمن 57 وقتی که رژیم در آستانه سقوط بود؛ «سیداسدالله» با هوشیاری و درایت توانست از یک فاجعه خونین جلوگیری کند. رژیم طاغوت که دیگر تحمل رویارویی با مبارزان نداشت برای سرکوبی مردم، لشکر زرهی را از کرمانشاه به سمت تهران حرکت داد تا در روز 22 بهمن مردم را به خاک و خون کشد؛ ارتشی که کسی جرأت ایستادگی در برابر آن را نداشت.
«سید اسدالله» با شنیدن خبر پیش روی تانکها فرمان داد تا مردم در مسیر عبور آنها قرارگرفته و با تشکیل دیواره انسانی مانع حرکتشان شوند.
مردم از مریانج تا چهار راه میدان بار کف جاده کرمانشاه ـ همدان دراز کشیدند تا نگذارند تانکها عبور کند و سید با نفس گرمش، فرمانده یگان و کادر ارتش را نصیحت کرد، صداقت و اخلاص سید در قلب فرمانده ارتش کارگر افتاد و همگی بدون درگیری تسلیم شده و سلاحشان را بر زمین گذاشتند.
«سید اسدالله» تنها یک مبارز انقلابی نبود؛ مجاهدی نستوه بود که جز اعتلای اسلام و کلمه حق به چیزی فکر نمیکرد و یار صدیق امام(ره) بود و حضور چندسالهاش در همدان، برکتهای فراوانی برای مردم این دیار داشت.
این مجاهد نستوه که خدمات شایان توجهی را به این دیار انجام داد،سرانجام در بیستم شهریور 1360 شمسی برابر دوازدهم ذیقعده 1401 قمری در 68 سالگی در همین سنگر پس از اقامه نماز در محراب نماز جمعه تبریز توسط منافقین به شهادت رسید و پس از تشییعی با شکوه در تبریز و قم، در حرم مطهر حضرت معصومه س به خاک سپرده شد.