رابطه امیرالمومنین(ع) با لیلهًْالقدر چیست؟
به نقل از روابط عمومی معاونت غذا و دارو اراک،برای شناخت شخصیتی همچون امیرمومنان علی(ع) لازم است تا اطلاعاتی از کسانی که بالاتر یا در رتبه ایشان هستند، کسب شود. بر همین اساس، شناخت امام علی(ع) از زبان خدا و رسولالله(ص) بهترین و کاملترین راه است که در آن شک و شبههای نیست و میتوان به توصیفاتی که آنان از این شخصیت دارند، تکیه و اعتماد کرد و علی(ع) را از زبان آنان شناخت.
در آیات قرآن و روایات معتبر و متواتر از رسولالله(ص) توصیفاتی از مقامات امیرمومنان علی(ع) بیان شده که در اینجا به برخی از آنها بویژه نسبت ایشان با لیلهالقدر اشاره میشود؛ زیرا بر اساس آیات سوره قدر و روایات تفسیری، فرشتگان در شبهای قدر هر سال به نزد ایشان تنزل مییافتند و همچنین شهادت ایشان در شب قدر اتفاق افتاده است.
منزلت امیرمومنان علی(ع) در قرآن
در قرآن بارها با عناوین و نشانههایی که قابل رد و انکار نیست، از مقام و منزلت امام علی(ع) سخن به میان آمده است. روایات تفسیری از فریقین عامه و خاصه، به جزئیات وقایع اشاره داشته و آیه یا لفظی از آن را به امام علی(ع) تطبیق کردهاند. از جمله این عناوین میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1- نفس پیامبر(ص): خدا در آیه 61 سوره آلعمران که به آیه مباهله و ناظر به مناظرهای بین پیامبر اسلام(ص) و هیئت نجرانی است، از امیرمومنان علی(ع) به عنوان نفس پیامبر(ص) یاد کرده است: (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَه عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ پس هر که در این باره پس از دانشی که تو را حاصل آمده با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و نفسهای خودمان و نفسهای خودتان را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. در روایات تفسیری است که پیامبر اکرم(ص) به همراه علی، حسن و حسین و فاطمه به سمت بیابان برای مباهله رفته است. بر این اساس، نفس پیامبر(ص) همان امیرمومنان علی(ع) است.(برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص ۲۹۰؛ جارالله، زمخشری، الکشاف 1/193، قطع رحلی، دارالمعرفه، بیروت)
2- خریدار رضای خدا: خدا در آیه 207 سوره بقره از امیرمومنان علی(ع) به عنوان کسی که خریدار رضای الهی است و جان درطبق اخلاص میگذارد، یاد کرده و فرموده است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ الله والله رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى فروشد و خدا نسبت به این بندگان مهربان است. در روایات تفسیری فریقین به اجماع گفتهاند شان نزول این آیه خوابیدن امام علی(ع) در بستر پیامبر اکرم(ص) در شب لیلهًْالمبیت است. همان شبی که قریشیان شبانه به خانه پیامبر(ص) ریختند تا هر یک به شمشیر خویش ضربتی را بر پیامبر(ص) وارد ساخته و ایشان را بکشند.
3- عصمت و طهارت: از نظر قرآن تنها شماری از مردم از عصمت غیر اکتسابی برخوردار هستند. عصمتی که خدا به فضل خویش به بندگان خاص و برگزیده میدهد تا این گونه بتوانند رسالت الهی را ابلاغ و در فعل و قول خویش به نمایش گذارند. پیامبران همگی از عصمت برخوردارند. از جمله کسانی که در درجه عالی عصمت قرار دارند، چهارده معصوم (ع) هستند که امیرمومنان علی(ع) از جمله ایشان است. خدا میفرماید: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. (احزاب، آیه 33) بر اساس شان نزولها، این آیه درباره محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علهیم السلام است.
4- ولیالله: از نظر قرآن، امیرمومنان علی(ع) ولیالله است. خدا میفرماید: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهًْ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهًْ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آوردهاند، همان کسانى که نماز برپا مىدارند و در حال رکوع زکات مى دهند. (مائده، آیه ۵۵) بر اساس روایات تفسیری تنها کسی که در هنگام رکوع انفاق کرده و انگشتری خویش را به نیازمند داد، همانا امیرمومنان علی(ع) است. بر این اساس، ولایت امیرمومنان علی(ع) در طول ولایت خدا و رسولالله (ص) قرار دارد و باید از ایشان به عنوان ولیالله اطاعت کرد. باید یادآور شد که ولایت به معنای سرپرستی همراه با محبت و علاقه است و تنها به مفهوم محبت نیست.
5- برترین آفریده: در میان آفریدههای الهی، پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت برترین آفریده و خیررسانترین آنها به بشریت هستند. از این رو پیامبر(ص) به عنوان « رَحْمَهًًْ لِلْعَالَمِینَ» مطرح شده است.(انبیاء، آیه 107) روایات تفسیری(ع) امیرمومنان علی(ع) را خیرالبریه نامیده و آیه را بر ایشان تطبیق کرده است: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهًْ؛ در حقیقت کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کردهاند آنانند که بهترین آفریدگانند. (بینه، آیه 7)
6- قربی پیامبر(ص): از نظر قرآن، مودت امام علی(ع) واجب بر هر مسلمانی است: ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ الله عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهًْ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَهًًْ نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَهَ غَفُورٌ شَکُورٌ؛ این همان پاداشی است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند بدان مژده داده است بگو به ازای آن رسالت، پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر مودت و دوستی درباره خویشاوندان و هر کس نیکی به جای آورد و طاعتی اندوزد برای او در ثواب آن خواهیم افزود، قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.(شوری، آیه 23؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص158؛ طبرسی،، مجمع التبیان، ج9، ص48؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص189-196)
در آیات قرآن و روایات تفسیری، مقامات و منازل بسیار دیگری برای امیرمومنان علی(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت بیان شده است که بیان همه آنها بیرون از حوصله این مقال است.
منزلت لیلهًْالقدر
در روایات متواتر سوره توحید به عنوان نسبت خدا بیان شده است؛ به این معنا که اگر کسی بخواهد خدا را به طور کامل بشناسد، سوره توحید را بخواند و در آن تدبر و تفکر کند. درباره نسبت پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) سوره قدر به عنوان کاملترین سوره معرفی شده است؛ زیرا در سوره قدر جایگاه و منزلت واقعی و حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در ارتباط با خلافت الهی به طور کامل بیان شده است. در این سوره بیان میشود که آنان مظهر اسما و صفات الهی بوده و به همین عنوان مظهر ربوبیت الهی هستند و هستی را به عنوان خلیفه الله مدیریت و تدبیر میکنند.
خدا در سوره قدر میفرماید: تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهًْ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ؛ در آن شب فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى فرود میآیند. (قدر، آیه 4)
واژه «تَنَزَّلُ» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد. سخن در این است که اگر فرشتگان هرساله در شبهای قدر نازل میشوند، بر چه کسی نازل میشوند تا امر هر چیزی را برسانند؟ شکی نیست که خلافت الهی تنها در آدم(ع) خلاصه نمیشود (بقره، آیه 30)، بلکه نسبت به همه کسانی است که به عنوان فرزندان آدم(ع) از آنان یاد شده است. البته این خلافت عمومی است و خلافت خاص و خلافت دیگری است که تنها برای کسانی ثابت است که مظهر همه اسماء و صفات الهی هستند. (بقره، آیه 31) این خلیفه و جانشین الهی به سبب آنکه مظهر همه اسماء و صفات الهی است، نه تنها معلم هستی است، بلکه به شکل انباء و اخبار لازم است تا علوم و دانشهای حضوری خویش را به فرشتگان برساند و آنان را نیز آگاه سازد. (بقره، آیات 31 تا 33)
از آنجا که در فرزندان آدم(ع) تنها شماری از صالحان به این مقام و منزلت میرسند و از مقام امامت بهره میبرند (بقره، آیه 124) به طور طبیعی این افراد دارای همه کمالات الهی بوده و میتوانند به عنوان مظهریت ربوبیت در هستی تصرف کنند. (آلعمران، آیه 79) این تصرفات در تکوین همچون خلقت موجودات و نیز احیاء و اماته موجودات و نیز در تشریع به اذن الهی برای آنان اثبات شده است. (آلعمران، آیه 49)
از آیات سوره قدر و نیز آیات آغازین سوره دخان به دست میآید که فرشتگان بویژه روح که عامل و ابزار ایجاد حیات در موجودات هستی است، برای انجام ماموریتهای خویش در طول سال آینده، در شب قدر فرود میآیند تا از خلیفه الهی دستورهای لازم را دریافت کنند. در حقیقت همه چیز در شب قدر تعیین میشود و به امضای خلیفهالله میرسد و سپس روح اعظم با فرشتگان به انجام آن مبادرت میورزند؛ زیرا آنان جز آنچه مامور هستند کاری را انجام نمیدهند.
به هر حال، فرشتگان در شب قدر بر خلیفهًْالله فرود میآیند تا هر امر و کار حکیمانهای که به امضای خلیفهًْالله رسیده را بگیرند و برای انجام آن بروند. در آن شب قدر هر چیزی جدا و مشخص و معین میشود: فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ.(دخان، آیه 4) از این رو شبهای قدر را شبهای مقدرات و سرنوشت نامیدهاند. امام صادق(ع) میفرماید: التَّقدیرُ فی لَیلَهًْ تِسعَ عَشرَهًَْ و الإبرامُ فی لَیلَهًْ إحدی و عِشرینَ و الإمضاءُ فی لَیلَهًِْ ثلاثَ و عِشرینَ؛ مقدّرات در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم ماه رمضان امضا میشود.(وسایلالشیعه ج 10، ص 354، ح 13591)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر میفرماید: رَأْسُ السَّنَهًِْ لَیْلَهْالْقَدْرِ یُکْتَبُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَهًْ إِلَى السَّنَهًْ؛ آغاز سال شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مىشود. (تهذیب الاحکام ، تحقیق خرسان، ج4، ص 332)
با توجه به اینکه لیلهًْالقدر، شبی است که مقدرات هستی در آن شب به امضای خلیفهًْالله میرسد، باید گفت که همه عوامل و علل هستی که در طول تحقق چیزی قرار دارند، مامور خلیفهًْالله به عنوان ولیالله و مظهر ربوبیت الهی هستند. در حقیقت، امالکتاب و لوح و قلم به عنوان فرشته یا هر علت مادی یا غیر مادی، در اختیار خلیفهًْالله است و اوست که بر اساس حکمت الهی و مشیت خداوندی، مقدرات هر چیزی را مشخص و معین کرده و به امضا میرساند و به روح اعظم و فرشتگان برای انجام ابلاغ میکند.
امیرمومنان علی(ع) به عنوان نفس پیامبر(ص) پس از پیامبر(ص) از چنین مسئولیتی برخوردار است. از آنجا که پیامبر(ص) به حکم الهی از خودستایی و تزکیه نفس به معنای بیان مقامات و جایگاه و منزلت خویش اجتناب میکرد(نجم، آیه 32) به بیان مقامات خویش با توصیف امیرمومنان علی(ع) میپردازد. در این شیوه، هم حق مطلب ادا میشود و هم خودستایی انجام نمیشود. البته پیامبر(ص) از بیان همه مقامات و منازل الهی خویش و امیرمومنان علی(ع) سر باز میزند؛ زیرا میداند بیان همه آنها موجب میشود تا برخی همان خطا و گناه را بکنند که مسیحیان در حق عیسی بن مریم(ع) مرتکب شدند.
ابو بصیر مىگوید: روزی پیامبر اکرم(ص) نشسته بود که ناگاه امیرالمؤمنین(ع) وارد شد و پیامبر اکرم(ص) به او فرمود: تو به عیسى بن مریم(ع) شبیه هستی و اگر ترس از این نبود که گروههایى از امّتم در باره تو همان را بگویند که مسیحیان در باره عیسى گفتند، درباره تو چیزهایى مىگفتم که از میان مردم عبور نکنى مگر آنکه خاک پایت را براى تبرّک بردارند!
برخی گفتند: پیامبر براى عموزادهاش به نمونهاى پایینتر از عیسى بن مریم(ع) راضى نیست که در این زمان این آیه نازل شد: و چون عیسى بن مریم مثل زده مىشود ناگهان قوم تو سر و صدا راه مىاندازند و گفتند: آیا معبودان ما بهترند یا او. [ولى] آنان این مقایسه را به عنوان مثل براى تو نزدند مگر از روى جدال بىمنطق و ستیزهجویى [تو معبود بودن عیسى را نپذیرفتهاى]، بلکه اینان گروهى ستیزهجو [و در جدال باطل بسیار سرسخت] هستند. او نبود جز بندهاى که به او نعمت [نبوّت و معجزات را] عطا کردیم و وى را براى بنىاسرائیل نشانهاى بزرگ [از قدرت خود] قرار دادیم [تا به وسیله او حق براى آنان روشن شود.] [ولادت، نبوّت و معجزات عیسى از قدرت ما عجیب نیست] و ما اگر بخواهیم برخى از شما را در زمین فرشتگانى قرار مىدهیم که جانشین [صاحب کمالاتى چون خود] باشند.(زخرف، آیات 57 تا 60)
راوى مىگوید: حارث بن عمرو فهرى به خشم آمد و گفت: خدایا! اگر این حکم درست است و از نزد تو است که مقرّر شده بنىهاشم پیشوایى امّت را مانند هراکلیوس پس از هراکلیوس به ارث برند [یعنى به رسم پادشاهان] پس بر سر ما از آسمان سنگ بباران یا عذاب دردناکى بر ما فرود آر. خداوند سخن حارث را به پیامبر(ص) فرو فرستاد و این آیه هم نازل شد: و خداوند بنا ندارد ایشان را با اینکه تو در میانشان هستى و مادام که استغفار مىکنند عذاب کند.(انفال، آیه 33)
پیامبر به او فرمود: ابن عمرو! یا توبه کن یا از اینجا برو. او در پاسخ گفت: اى محمّد! از آنچه دارى براى قریشیان بهرهاى مقرر کن؛ زیرا بنىهاشم بزرگوارى و کرم عرب و عجم را دارند.
پیامبر(ص) فرمود: این در اختیار من نیست و آن را باید در اختیار خداوند سبحان دانست. او گفت: اى محمّد! دلم از توبه پیروى نمىکند، ولى از کنار تو مىروم و دستور داد شترش را بیاورند، او سوار آن شد و چون به حومه مدینه رسید تکّه سنگى به سر او خورد و بر فرقش کوفت و در اینجا به پیامبر(ص) وحى آمد که: سائلى از کفار درخواست عذابى کرد که لا محاله واقع مىشد [عذابى که] ویژه کافران است، [و] آن را بازدارندهاى نیست. [این عذاب] از سوى خداى صاحب درجات است.(معارج، ایات 1 تا 3)
پیامبر به منافقانى که در پیرامون او بودند فرمود: در پى دوستتان بروید که آنچه را خواسته بود به سرش آمد، خداوند مىفرماید: آنها (از خدا) تقاضاى فتح و پیروزى و گشایش کردند و هر گردنکش ستیزهجو نومید و نابود شد.(ابراهیم، آیه 15؛ کلینى، الکافی، ج 8، ص 57، دارالکتب الإسلامیهًْ تهران، 1365 ه ش، ترجمه روضه کافى، ص 90 و 91، طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 186، اسلامیه.)
با نگاهی به آیات و روایات معلوم میشود که مقام امام علی(ع) همچون لیلهًْالقدر مخفی و نهان است و اگر به شکل روز درمیآمد و بروز و ظهور میکرد، مردم او را خدا میانگاشتند و همان اعتقادی را به او پیدا میکردند که مسیحیان نسبت به مسیح پیدا کردند؛ بلکه باید گفت که از آنجا که مقامات و منازل امیرمومنان علی(ع) هزارها بار از مقام عیسی بن مریم(ع) بالاتر و برتر است، در الوهیت آن حضرت(ع) شک نمیکردند؛ چنانکه همین گمان را برای پیامبر(ص) قائل میشدند؛ زیرا پیامبر(ص) و امیرمومنان نسبت نفسانی با هم دارند.
البته باید توجه داشت که امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) و باطن اوست و به طور طبیعی اگر نفس بروز و ظهور کند در تن و اعمال و رفتار بروز میکند. از همین رو، امام علی(ع) را باید باطن و پیامبر(ص) را ظاهر او دانست. همچنین باید گفت که امیرمومنان حقیقتی شب گونه دارد که بروز و ظهوری در دنیا نمییابد؛ زیرا دنیا نمیتواند ظهور و بروز ایشان را برتابد؛ چرا که حضرت علی(ع) دارای اسمای مستاثر الهی است که در دنیا بروز و ظهور نکرده و نخواهد کرد و بخشی از آن در قیامت و آخرت بروز و ظهور خواهد کرد. از این رو باز امام علی(ع) شباهتی بس شگفت به لیلهًْالقدر دارد.
براین اساس میان امیرمومنان علی(ع) با لیلهًْالقدر شبهای رمضان که شب نزول حقیقت محمدی و قرآن است(بقره، آیه 185؛ دخان، آیات 2 و 3؛ قدر، آیات 1 تا 5) آمیختگی شگفت وجود دارد و شب ضربت و شهادت و سوم ایشان در این شبها قرار دارد. او همان کسی است که به حقیقت شب قدر و ادراک آن دست یافته است.
پس کسی که به حقیقت شب قدر و رابطه و نسبت آن با ولایت و امامت نرسد نمیتواند به خدا و ایمان واقعی دست یابد و از غفران و رحمت الهی بهرهمند شود. پیامبر(ص) میفرماید: مَن أدرَکَ شَهرَ رَمَضانَ فَلَم یُغفَر لَهُ فَأبعَدَهُ اللهُ؛ هر که ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، خداوند او را (از رحمت خود) دور گرداند.(فضائل الاشهر الثلاثه، ص 54)
از این رو کسانی که به حقیقت امیرمومنان و رابطه و نسبت ایشان با شب قدر دست نیافتند، در حقیقت هیچگاه به شب قدر نمیرسند و آن را درک نخواهند کرد.
همچنین امام صادق(ع) بر اساس آموزههای وحیانی بصراحت بیان میکند: قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَیلَهًْالقَدرِ؛ شب قدر، قلب ماه رمضان است.(کافی، الاسلامیه، ج 4 ، ص 66؛ من لایحضره الفقیه ج 2، ص 99، ح 1843)
از نظر قرآن، ماه رمضان، ماه حقیقت محمدی و قرآن است و قلب آن نیز شب قدر است که حقیقت محمدی و قرآن به شکل کامل و یک دفعه نزول یافت و در شبهای قدر دیگر نیز تفسیر مقدراتی آن نزول مییابد و تاویلات آن آشکار میشود. شکی نیست که حقیقت محمدی و قلب او همان امیرمومنان علی(ع) است. پس اگر آن حضرت(ع) قلب پیامبر است و شب قدر قلب رمضان است، پس ارتباطی تنگاتنگ میان این دو حقیقت ظاهر و باطن وجود دارد.
نظر شما :